𝚗𝚎𝚠 𝚎𝚍𝚒𝚝

𝚗𝚎𝚠 𝚎𝚍𝚒𝚝
من بلد نیستم خوب ادیت بزنم و حرفای تو دلمو بگم ولی
امروز تولد توعه
تویی با اومدنت دنیامو قشنگ کردی،
تویی که با اومدنت نور شدی وسط تاریکی زندگیم،
تویی جون میدی به تن خسته ی من!
تو خیلی زیبایی ،
این زیبایی که میگم صرفاً مختص چهره نیست
تو واقعا زبیایی!
تو روح زیبایی داری ، درون زیبایی داری و این زیبایی توعه که منعکس میشه و جهان رو زیبا میکنه
من فکر میکنم تو به تنهایی یک سبک زندگی هستی
تو به تنهایی یک تراپیستی
تو میتونی به وقت بد حالی ، همون خوشحالیی باشی که یک دفعه از راه میرسی؛
به گاه ناامیدی ریشه های وجود رو به امید گره میزنی .
تو مثل اون رنگین کمون قشنگه میمونی که بعد بارون میاد
مثل چای تو سرمای زمستون
مثل نسیم خنک تو گرمای تابستون.
من آدم زیبا بختیم ، حتی در بدحالی با تو خوشحالم.
برخاستم ، جان گرفتنِ دوباره ام و بازگشتم به زندگی
به خاطر وجود توعه
این تو بودی که درون فرو ریخته و آوارهای قلبم رو آجر به آجر برداشتی و روی هم گذاشتی و جای خون امید را روانه کردی در رگ هایم؛
قلب من ، روح من ، معنای من
تولدت رو به خودم تبریک میگم که وجودت باعث وجودت منه ...