شهید رضا اسماعیلی داعشی ها دورش کردن تا تیر داشت با تیر ج

شهید رضا اسماعیلی داعشی ها دورش کردن تا تیر داشت با تیر جنگید تیرش تموم شد، داعشی ها نیت کرده بودن زنده بگیرنش، همون موقع حاج قاسم هم توی منطقه بود،خلاصه اینقدری این بچه رو زدن تا دیگه بدنش هم کم آورد و اسیر شد ولی یک لحظه سرشو از ترس پایین نیاورد،تشنه بود آب جلوش می ریختن رو‌زمین، فهمیدن حاج قاسم توی منطقس، برا این که روحیه حاج قاسم روخراب کنن بیسیم رضا اسماعیلی گرفتن جلو دهن رضا و چاقو گذاشتن زیر گردنش کم کم برا این که زجر کشش کنن آروم آروم شروع کردن به بریدن سرش و بهش می گفتن حضرت زینب فحش بده پشت بیسیم، اینقدر یواش یواش بریدن که ۴۵ دقیقه طول کشید! ولی از اولش تا لحظه ای که صدای خر خر گلو آمد .بعد سر رو بریدن فرستادن برا حاج قاسم.طرف برا پسر ودخترش اونقدر خرج میکنه آرزوها داره حاضر نیست خطی به کفش بچه اش بیاد بعد میاد میگه بچه های مردم حق دارن بریزن خیابون وبه این جو حاکم پر وبال میده .مردیکه وزنیکه نادان.تو که نفس نداری جلو بیافتی مخالفتت رو آشکار کنی.تو که از هر چی منافقه منافق تری چون جرات نداری این وری باشی یا اونوری مستقیم آشکارا .پا منافعت به هر طرف میچرخی.تویی که آروغ روشنفکری میزنی.تویی که بزرگترین گردن کلفتیت این روزا شده بازو کلفت کنی توخیابون زنت در کنارت با دامن وپای برهنه.وشال برگردن وموهای افشان راه بره.وکمبودهات رو با نمایش زنت به مردان دیگه نشون بدی اون هم به نام آزادی‌به نام روشنفکری .ولی جرات اینو نداشته باشی پای اعمال بی غیرتیت وایسی با یک چک کل امواتت بسیج میکنی که پِهِن گاو خوردم.لطفأ نوجوان مردم رو شانتاژ نکن وبه کشتن نده.این آزادی نیست.این کثافت کاری بیش نیست.زمانی قومهایی بودند که اگر یک فرزند بدنیا میومد ۴ مرد مدعیه پدر بودن اون فرزند رو داشتن .این عین حیوانی زیستنه..اسم این آزادی نیست.