ایوان نجف عجب صفایی دارد یا مولا دلم تـنگ اومده،

ایوان نجف عجب صفایی دارد یا مولا دلم تـنگ اومده،
دلـم که میـگیرد، پنـاه میبرم به قلم و دفتـرم ،
مـن حدیث دل ناآرام جهـان ،
مینویسـم هر روز،
با کمی ذوق ، کمی شوق ، کمی دلتنـگی ،
و کمی لحظه های تلخ هراس آلود تنهایی خویش،

ایــن روزهـا ؛
گلویم پر شده از فریاد های سال خورده ای که اگر رهایشان کنم ، میمیرند،
من اینجا دلم را در آغوش گرفته ام،
و زیر آوار بغض و حسرتی که جنسشان دلتنگی و تنهاییست،
به تو وخـدایـم پناه گرفتـه ام یا مولا،

این روزها ،نقابی از لبخند های مصنوعی به چهره دارم،
ولی از درون هیچ چیزی خوش حالم نمیکند،

کاش میتوانستم فیلم زندگی ام را فلش بک کنم؛
و به جاهای خوبش برسم،
همان جاهایی که تنهـایی و بغض های ترکیده ام؛
هیچ کاره ترین آرتیست دنیای وارونه ام هستند،

کاش میتوانستم تمام این روزهای سخت را از حلقوم زندگی بیرون بکشم.،

ایـن روزها سخت است قـلمم را میان عصیان روحـم برقصانم،
عشــقـت ، مقـامـت ،صـبرت را هنوز به احساسم می بازم.

بگذار سکوت ،نقش تمام کلمات را ایفا کنـد.
بگذار کلمات ،بارشان را تخلیه کنند ،

مولا جـان،
تنها یک بار دیگر،
میـخواهـم دیدار حرمـت را ،
که برایــم حـرمت امـن تریـن جای جهـان اســت ،

دلتنـگی و دگــر هیــچ 🖤

صل الله علیـک یا حبیبـی یــا عـــلی (ع)
#اللهم_عجـل_لولیکــ_الفـرج
#حیدرییم
#خاصترین