چند پارتی بنویسی از هیونجین وقتی به عنوان خواهر ۱۳ سالش ت

چند پارتی بنویسی از هیونجین وقتی به عنوان خواهر ۱۳ سالش تو رو با پسر خالت که همسن خودته در حال کیس رفتن میبینه بعد هیونجین هم مافیاس

هیونجین:دیدم که اونا داشتم کیس میرفتن
یاااا شماها دارین چه غلطی میکنید من تو آیت سنم تا حالا کیس نرفتم(دروغ میگه مافیاعو کیس نره😑) حالا شما دوتا جوجههه(باداد)

ا.ت:دادنرن اصلا به توهم ربطی نداره

هیونجین:ا.ت اگه یه کلمه دیگه حرف بزنی میزنم دهنتتتتت

ا.ت:چرا چرا همیشه بهم گیر میدی هااا من اون و دوست دارم اونم منو(با داد و بغض )

راستی پسره هم سریع در رفت از اونجا😒🤣

هیونجین:اگه بهت نشونت بدم که اون فقط از روی هوس باتوعه چی

ا.ت:قول میدم که دیگه به حرفت گوش کنم

هیونجین:باشه راستی دیگه هم سر من داد نزن
وبعدش رفتم
رفتم به آدمام گفتن درباره پسره تحقیق کنن پسره تا الان با ۲۰ تا دختر بوده
پرام
سریع رفتم پیش ا.ت و بهش گفتم

هیونجین:ببین پسره با سن یه چصه ایش با ۲۰تا دختر بوده

ا.ت:میکشمش بخداااا

هیونجین:ا.ت ا.ت سر جدت محکم بزنش

ا.ت:خاک توسرت فکر کردم میخوای بگی نرو

هیونجین:عمرااا

ویو خودم😅💋
ا.ت رفت اون پسر و تیکه کرد و بعدشم پرید بغل هیونجین و ازش تشکر کرد
و ا.ت از اون به بعد به حرف داداشش گوش داد🥹❤️‍🩹

پایان
قشنگ بود؟؟؟؟