ط شدی دلیل زندگیم

#ط_شدی_دلیل_زندگیم

پارت6

«ویو کوک»

همه منتظر بودیم ک ات کامنتاش رو بخونع
5دیقع ای گذشع بود ک دیدیم ات نخوند نگاهی بهش کردم دیدم دارع گریع میکنم خدم بیشتر نزدیکش کردم و کامنتا رو دیدم
با دیدن کامنتا قلبم ریخ ینی دختر کوچولوم بخاطر اینا دارع گریع میکنع

بلن شدم و ب طرف نامجون رفدم و گفدم ک لایو قط کنیم و یکم توضی دادم ک قط کردیم و ات و بلن کردم و ب طرف اتاق بردمش

وارد اتاق شدم و ات گذاشم رو صندلی ک اعضا هم پشت ما اومدن جلو ات نشسم و گفدم

کوک=ات چرا گریع میکنی؟حالت خوبع؟

ات=کو.... کوک.... ین.... ینی.... ارم.... ارمیا.... ان.... انق از من بد.... بد.... بدشون میاد(با گریع و لکنت)

نامجون=هی ات منو نگا کن

ات=(ب نامجون نگا کرد)

نامجون=ببین ماهم مث ت بودیم ینی اولاش همه بمون هیت میدادن ولی ما اهمیتی ندادیم و کار خدمون و ادامع دادیم و دس از تلاش برنداشیم پس از ت هم میخام اهمیت ندی و تلاش خدتو بکنی چون میدونم ی روزی همینایی ک بهت هیت دادن مخان بگن ات بهترینع کاش جای ات بودیم
پس ب خدت بیا دختر

کوک=دختر کوچولو قشنگم ت ک انق ضعیف نبودی

ات=(رف بغل کوک و رو ب نامجون گف) مرسی ک هسید اروم شدم

جیمین=دیع ب هیتا اهمیتی ندع

تهیونگ=راس میگع اگ اهمیت بدی مانع پیشرفت خدت میشی پس اهمیت ندع و تلاش کن من بهت ایمان دارم ات

جیهوپ=خب پاشو دختر صورتت و ی اب بزن بیا پاشو

شوگا=بعدشم بخاب ک بهتر شی

جین=ن بز غذا بخورع بعد بخابع

کوک=پاشو خانم کوچولوم

کوک ب ات کمک کرد و تا سرویس همراهیش کرد

بعد از 5 دیقع ات از سرویس اومد بیرون
ب همراه بقیع رف و یکم غذا خوردن و برگش اتاقش و خابید



ادامع دارد........