تنفر تا عشق
#تنفر_تا_عشق
#پارت_65
#اد_جئون
ات هم میره اما بجای اینکه بره بغلش
رو پاش میشینه و بغلش میکنه
ات:میدونی جئون ت با ی ادم بسیار حسود مثل خدت وارد رابطه شدی طوری ک نمیتونه ببینه سمت کسی میری و فقط باید برا اون باشی فهمیدی؟
کوک:ارع فهمیدم ولی میدونی این کارت کوکی کوچولو رو بیدار میکنه؟
ات:ینی هرکی رو پات بشینه سریع بیدار میشه؟
کوک:قبلا هم گفتم ت هرکی نیستی ات!
ات:اوه با این شیرین زبونیات باعث میشی خدم دم ب تلت بدم
(بوسی رو لبکوک میزاره و میخاد بلند ش ک دست کوک مانعش میشه
کوک دستشو پشت گردن ات میزاره و مانع عقب رفتن ات میشه
ات:میدونی شاید باورت نشه ولی لبای ت انقدر خش مزن ک هیچ وقت از خوردنشون سیر نمیشم
کوک: شاید ت ام باورت نشه ولی ت تنها کسی هستی ک وقتی بدن سفیدت رو از کیلومتر ها اونور تر میبینم سیخ میکنم
ات خنده ای میکنه ومیگه
ات:حالا اجازع میدین رو گردنتون ی مارک خشگل بزارم جناب؟
کوک:اجازع؟فندوق کوچولو ت هر کاری دلت میخاد انجام بدع نیازی ب اجازع نیست
ات از این حرف کوک خر ذوق میشه و میره جلو
هر دوتاشون ت حس میرن و ات میره جلو اما تا میخاد کاری کنه
در باز میشه و تهیونگ میاد داخل
ات وقتی تهیونگ رو میبینه حل میشه و یکی میزنه در گوش کوک و خدشو پرت میکنه پایین
وجوری رفتار میکنه ک مثلا پایین کاناپه داره فیلم میبینه
کوک ی دستشو میزاره رو صورتش و با ی حالت سوالی و خنگی ب ات نگاه میکنه
تهیونگم خدشو میزنه ب اون راه ک چیزی ندیده
ته:اوه ببخشید سرزده و وسط فیلم دیدن اومدم
ات:عع سلام ت کی اومدی(مثلا ندیده ته رو
ن چ فیلمی اتفاقا خوب موقعه ای اومدی جای حساسه فیلمه
ته:ات پیام بازرگانی دارع نشون میده
کوک برای اینکه بحث رو عوض کنه میگه
کوک:چ عجب ی سر ب ما زدی
ته:ارع ی خبر مهم دارم،خیلی مهم
کوک:خب اینجا بگو
ته:همونطور ک گفتم خیلی مهمه و وسایل ومدارک بالا ت اتاق کارته
کوک:اها خب ت برومنم میام
ته میره و کوک جلوی ات میشینه و میگه
کوک:این کارت رو باید جبران کنی فندوق کوچولو(با دست ب صورتش اشاره میکنه
و میره
ات بلند میگه
ات:یااااا از عمد نبود کهههه
.....
#پارت_65
#اد_جئون
ات هم میره اما بجای اینکه بره بغلش
رو پاش میشینه و بغلش میکنه
ات:میدونی جئون ت با ی ادم بسیار حسود مثل خدت وارد رابطه شدی طوری ک نمیتونه ببینه سمت کسی میری و فقط باید برا اون باشی فهمیدی؟
کوک:ارع فهمیدم ولی میدونی این کارت کوکی کوچولو رو بیدار میکنه؟
ات:ینی هرکی رو پات بشینه سریع بیدار میشه؟
کوک:قبلا هم گفتم ت هرکی نیستی ات!
ات:اوه با این شیرین زبونیات باعث میشی خدم دم ب تلت بدم
(بوسی رو لبکوک میزاره و میخاد بلند ش ک دست کوک مانعش میشه
کوک دستشو پشت گردن ات میزاره و مانع عقب رفتن ات میشه
ات:میدونی شاید باورت نشه ولی لبای ت انقدر خش مزن ک هیچ وقت از خوردنشون سیر نمیشم
کوک: شاید ت ام باورت نشه ولی ت تنها کسی هستی ک وقتی بدن سفیدت رو از کیلومتر ها اونور تر میبینم سیخ میکنم
ات خنده ای میکنه ومیگه
ات:حالا اجازع میدین رو گردنتون ی مارک خشگل بزارم جناب؟
کوک:اجازع؟فندوق کوچولو ت هر کاری دلت میخاد انجام بدع نیازی ب اجازع نیست
ات از این حرف کوک خر ذوق میشه و میره جلو
هر دوتاشون ت حس میرن و ات میره جلو اما تا میخاد کاری کنه
در باز میشه و تهیونگ میاد داخل
ات وقتی تهیونگ رو میبینه حل میشه و یکی میزنه در گوش کوک و خدشو پرت میکنه پایین
وجوری رفتار میکنه ک مثلا پایین کاناپه داره فیلم میبینه
کوک ی دستشو میزاره رو صورتش و با ی حالت سوالی و خنگی ب ات نگاه میکنه
تهیونگم خدشو میزنه ب اون راه ک چیزی ندیده
ته:اوه ببخشید سرزده و وسط فیلم دیدن اومدم
ات:عع سلام ت کی اومدی(مثلا ندیده ته رو
ن چ فیلمی اتفاقا خوب موقعه ای اومدی جای حساسه فیلمه
ته:ات پیام بازرگانی دارع نشون میده
کوک برای اینکه بحث رو عوض کنه میگه
کوک:چ عجب ی سر ب ما زدی
ته:ارع ی خبر مهم دارم،خیلی مهم
کوک:خب اینجا بگو
ته:همونطور ک گفتم خیلی مهمه و وسایل ومدارک بالا ت اتاق کارته
کوک:اها خب ت برومنم میام
ته میره و کوک جلوی ات میشینه و میگه
کوک:این کارت رو باید جبران کنی فندوق کوچولو(با دست ب صورتش اشاره میکنه
و میره
ات بلند میگه
ات:یااااا از عمد نبود کهههه
.....
۲.۶k
۱۰ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.