شبارزو ها ...

#شب_ارزو ها. #ادامه_پارت_۴

•اهااا ببین اینشکلی...... اخخ

" چیشددد اتتت..... بیا بیا یخ بگیر

•بابا چیزی نشد یزه شوخت

"میگی چیزی نشدد نگاه کن دستت قرمز شد

•حالا انقدر بزرگش نکن

" او راست میگی ببخشید

• نه نه اشکال نداره

"ولی خب مراقبت کن

•چشمممممم

" (پوزخند)

(چند ساعت بعد)

•اخخخ خسته شدمااا

٪خسته نباشی

• تشکرر

"میگم... ات

•هوم

" وقت داری بریم یچیزی بخوریم؟

•اره اره

" باشه پس لباستو عوض کن بریم

•باشه پس یه لحظه.... خبب بریم

•خبب چی بخوریم

" بریم بستنی بخوریم؟

•بریم بریم من عاشق بستنیم

"عه باشه... بیا اونجا

•باشه

" اقا دوتا بستنی......... لطفا

، چشم
بفرمایید

"ممنون
بیا

•اخجوننن مرسی

" خبب چیشد اومدی اینجا

• من هم خیلی دوست داشتم که بورسیه ی اینجا رو بگیرم هم واسه اودیشن

"واقعاااا کی میخوای اودیشن بدی؟

•فردا چرا

" عههه منم

•چه جالب کدوم کمپانی؟

"بیگ هیت

•عه من جی وای پی

" اها

• اهوم

(بستنی ها تموم شد)

•خب بامن کاری نداری من برم خونمو ببینم(پدر مادر ات پولدارن)

"خونه گرفتی؟ اخه اینجا خیلی خونه گرونه

•اوهوم

" خب باشه بای بای

•باییی

ادامه دارد.......