پارت

پارت ۱۸
تهیونگ هیچی بدا بهت میگم

بد دستش رو میزار روی سر لورا و اونو تکیه میده به شونه هاش
و بد از چند دقیقه تهیونگ هم خوابش میبره
بد از ۴۵ مین به بوسان میرسن و بچه ها پیاد میشن و میرن داخل هتل هر ۴ تا دختر و هر ۴ تا پسر باهم به یه اتاق میرن
اتاق ۱ لنی ، لورا ، آیسا، یونا
اتاق ۲ کوک ،تهیونگ، جیمین، شوگا
معلم خيلي خب بچه ها استراحت کنید ۱ یاعت دیگه میریم لب ساحل
توی اتاق
یونا سلام
لنی ،لورا ،آیسا سلام
و یونا و آیسا , لنی، لورا لباساشون رو عوض کردن و.......

توی اتاق ۲ (اتاق کوک و‌.....) جمین بچه ها راستش من با دوستم میخوام برم برای لب ساحل خوراکی بگیرم کسی میاد
کوک اون دوستت کیه
جمین یونا از اتاق ۱
کوک عه میشه منم بیام
جمین نه کنه به یونا چشم داری
کوک نه نه راستش منم میخوان دوست دخترم رو بیبنم
جمین و شوگا با تعجب دوست دختر
تهیونگ پس درست حدس زد بودم
جمین و شوگا حالا کی هست
کوک کیم لنی
جمین و شوگا وایی
جمین پس بگم لنی هم بیاد
کوک اره
پرش مکانی ( یعنی مکان عوض شده )
توی فروشگاه
کوک لنی بیا
لنی بله جانم
کوک چپ یا راست
لنی خب راست
کوک یس
لنی چی شد مگه
کوک توی دست چپم الکل بود اما توی دست راستم هیچی نبود و با خودم قرار گذاشتم هر کدوم رو انتخاب کردی اونجوری ببوسمت
لنی منظورت چیه،( با خنده)
کوک الان خودت میبینی
و کوک لنی رو به یکی از قفسه ها تکیه میده و میبوسه
بد از چند مین از هم جدا میشن
لنی کوک چیکار میکنی اینجا دوربین داره
کوک خب دوربین داشته باشه باید همه بفهمن که تو مال منی
لنی پس تو هم مال منی
لنی حالا بیا بریم ادامه خرید فکر کنم چند مین دیگه باید بریم
بد از ۱۵ مین خرید کردن بر گشتن
پرش مکانی
لنی و یونا سلام بچه ها
لورا و آیسا سلام
لورا لنی و یونا حاضر شین
پرش زمانی
بد از ۲۰ مین همه حاضر شدن و رفتن به سمت حیاط و سوار اتوبوس شدن
توی اتوبوس
لنی لورا چیزی شد
لورا نه
لنی من که میدونم یچیزی شد
لورا نه هیچی نشد فقط ولم کن ( با بی‌حوصلگی )
لنی فقط بگو ببینم میتونم کمکت کنم
لورا خب راستش تهیونگ دوست دختر داره
لنی چی امکان نداره
لورا چرا داره
لنی حالا کی هست
#فیک #رمان # تهیونگ #جونگکوک