My daddy Ⓟ³⁸

My daddy Ⓟ³⁸

ات:عه جیمین عشقم تویی
جیمین:بیب همه با بوس بغل میان استقبال دوست پسرشون بعد تو با اجر اومدی استقبالم
ات:نه من چیزه فک کردم مامان یونا برا همین
جیمین:هممم اومدم شب باهم بخوابیم بیبی گرل
ات:واقعا😳😁یسسسس بیا تو
میاد تو
ات:عشقم میشه کیک درست کنیم باهم بعد گیم بزنیم
جیمین:چرا که نه کیک شکلاتی درست کنیم
ات:باشه
میرن تو اشپز خونه کیک درست کنن که جیمین شکلات میزنه رو دماغ ات ات وحشی میشی سر جیمین میکنه تو شکلات
جیمین:عشقم یکم زیاد روی نکردی
ات:اشکال نداره شبیه موچی شکلاتی شدی هههه 😂😂😂
جیمین:هه😂😂 لباس داری
ات:اره از این هودی پسرونه ها دارم
جیمین:چرا باید هودی پسرونه داشته باشی
ات:رفته بودم خرید دوتا هودی بزرگ خریدم اخه هودی های بزرگ رو دوس دارم راحتم باهاشون برا همین تو برو حموم من برات میارم
جیمین:باشه کیکم بزار تو فر
ات:باشه عشقم
جیمین میره حموم ات میره کیکو میزاره تو فر اب پرتقال میگیره میره تو اتاق لباس برا جیمین بیاره
جیمین:بیب حوله کو
ات:الان میارم بیا
جیمین:کم بیا نزدیک تر دستم نمیره ات میره قشنگ به در حموم میچسبه بیا که جیمین دستشو میکشه میاره تو حموم
ات چشماشو میبنده
جیمین:بیب چرا چشاتو بستی
ات:جیمین ما دو سه رو باهمیم
جیمین:اوففف قرار هفته دیگه ازدواج کنیم
ات:یکم زود نیس
جیمین:نوچ
ات:میشه بزاری برم بیرون(همینطور چشاش بستس )
جیمین:ازم میترسی
ات:نه اما خجالت میکشم
جیمین:حالم از دخترای خجالتی بهم میخوره
ات:از دیدن بدنت خجالت نمی کشم از پایین تنتن خجالت میکشم ببینم اخه خیلی زوده باید بزاری عادت کنم
جیمین:بیب تو قرار زنم بشی پس خجالت نداره
ات:اگه تحر..یک شم چی
جیمین:خب اونطوری
ات:باشه باشه فهمیدم میخوای چی بگی ولم کن بزار برم کیک الان میسوزه
جیمین:باشه
ات:مرسی
میره بیرون درجه فرو کم میکنه
جیمین میاد بیرون
جیمین:کیک سوخت
ات:نه اومدم درجشو کم کردم که نسوزه
جیمین:اها بیا گیم بزنیم
ات:باشه چه بازیو بزارم
جیمین:فیفا چطوره
ات:عالیه دارمش
غرق بازی کردن شده بودن
ات:یه بوی نمیاد
جیمین:امم چرا چرا میاد بوی سوختنی
ات:کیککککککمممممم
میره تو اشپز خونه کیک میاره بیرون
ات:جیمین نهههه😭 کیکم زغال شده:) 💔
جیمین:عه
ات:همین عه اون همه مواد زده بودم
جیمین:فدای یه تار موت بیبی گرل الان زنگ میزنم یه کیک شکلاتی بیارن
ات:باشه
کیک میارن میخورن
ات:موچی
جیمین:جونم بیبی
ات:fall ببینیم
جیمین:اره ببینیم راجب چیه
ات:خیلی هیجان استرسیه میخوای برات اسپویلش کنم
جیمین:اره
ات:خب ببین دوتا دوستن که یکیشون برای لایک جمع کردن از یه دکل خیلییییی بلند میرن بالا عکس میگیرن دلقک بازی درمیارن بعد میخوان بیان پایین از نرده ها تمام نرده ها کنده میشه بعد کیف غذاشون پرت میشه رو یه انتن که خیلیییی ازشون دور بعد اون دوستش که بلاگر میره کیفو بیاره پرت میشه پایین میمیره بعد اون یکی دوستش همون بالا میمونه
جیمین:بعد اون یکی چی اونم میمیره
ات:اونجا که رفته بودن لاش خور یا همون کرکس اونجا بودن بعد کرکسا شکم دوستشو سوراخ میکننه یه لحظه تو چرا به لبای من زول زدی
جیمین:مگه بخوام به لباس زنم نگاه کنم باید از کسی اجازه بگیرم
ات:من دارم برات با ذوق فیلم تعریف میکنم تو به لبای من زول زدی اصلا بیا ببینیم
جیمین:بیب ناراحت شدی
ات:عشقم یادت باشه من یه اخلاقی دارم که وقتی ناراحت شم میگم بهت😊
فیلم دیدن باهم خوابیدن(خواب چیزی نه خواب ارامش برای سلامت مغز)
صبح
ات:جیمین موچی جیمین هی جیمینا بلندشو صبحونه بخور
بلند میشه میره wc میاد
ات:بیب امروز باید بیام شرکت
جیمین:نه دیگه هیچوقت نیا
ات:یه....یه لحظه چرا اخه مگه کاری کردم
جیمین:نه عشقم چرا میترسی گفتم چون قرار زنم شی دیگه نیازی نیست بیای یکی دیگه پیدا میکنم
ات:خب من چجوری اجاره خونمو بدم چجوری از گشنگی نمیرم (اسکل داره میگه قرار زنم شی 🗿)
جیمین:وقتی شوهرت هست چرا نگران اینایی😏🙂❤️. . . . . . .

شرط پارت بعد:
۲۰لایک۲۰کامنت