هیچ کدوم از اعضا از جریان اد خبر نداشتن مدیر و منیجر پشت

هیچ کدوم از اعضا از جریان اد خبر نداشتن مدیر و منیجر پشت سر هم به اعضا زنگ میزدن
نامی: الو....
منیجر: ا/ت خودکشی کرده
نامی: چی
منیجر: توی لایو اینستا
بقیه اعضا حاضر شدن رفتن شرکت چ توی راه پیچ ات رو میدیدن که
اد چند تا پشت گذاشته و لایوش فقط یه تصویر سیاه بود
خلاصه پلیسا اومدن شرکت و اعضا رو دستگیر کردن و اد رو پیدا کردن
جسد اد رو بردن پژشک قانونی تا بررسی کنن
اراده پلیس🧑‍✈️
پلیس: اخرین بار کی ا/ت رو دیدین؟و چی بهش گفتین؟
هر یک از اعضا توی اتاق های جداگانه جواب میدادن
اعضا : همین صبح دیدم و چیزی بهش نگفتم
جیمین: اون گفت میخواد پدرشو ببینه ولی من گفتم نه
پلیس : چرا
جیمین: توی دوره ی آزمایشی که شرکت برای ات در نظر گرفته بود. ات توی خونه ی من بود و اینکه یه شب پدرش زنگ زد و ازش یک میلیون پول خواست و چون ات از صدا های بلند میترسه پشت تلفن همش داد میزد و ات با همون لباس خونگی و بدون کفش رفت بیرون و اینکه چون هم میترسید هم لکنت داشت گفتم برام توضیح بده و
اروم شد و برگشتیم خونه....
پلیس: دیدن پدرش چه ربطی به شما داشت؟
جیمین: جیهوپ به من گفته بود که پدر ات ازش یک میلیون پول میخواسته و اینکه اونو مجبور میکرد بره و هرزگی کنه ولی ات اون کار ها رو انجام نمیداد
پلیس: اقای جیهوپ شما از کجا فهمیدید خانم ات با پدرش چه مشکلی داره؟
هوپی: خودش گفته بود
پلیس: اقای شوگا شما همون کسی هستیددکه خانم ات رو بوسیده؟
شوگا: من اونو نبوسیدم اون منو بوسید
پلیس: منظورتون چیه؟
ش: گفتم بریم بیرون ولی اون گفت بیا برام لباس اینا انتخاب کن و این باعث شد من برم اتاقش و....
پلیس: چرا به ات سیلی زدی ؟
نامی: داشت حرف هایی میزد که گروه از هم بپاشه....ما همممون میخواستیم از ات مراقبت کنیم از زمانی که اون به گروه اضاف شدن این تصمیم رو گرفتیم
پ: چرا
نامی: چون اون تنها دختر توی گروهه و هیترا ممکنه بیشترین صدمه رو به ات بزنن
و...
خلاصه
اد رو برده بودن پژشک قانونی
پس فردا خبر رسید
منیجر و مدیر رفتن تا با دکتر حرف بزنن
دکتر: خیلی ممنونم که تا اینجا اومدین