پارت11

#پارت11

از دید جیمین:
چشمامو باز کردم روبروم ا/ت و دیدم باورم نمیشه که حتی توی خوابم میتونه انقد کیوت و جذاب باشه یه چند دقیقه نگاهش کردم بعد پاشدم یواش که برم توی اتاق خودم تا عصبانی نشه(از خداشم باشه تو پیشش بخوابی:/)
*جیمین رفت توی اتاقش
از دید ا/ت:
دیدم جیمین ساکته بعد پا شد رفت توی اتاقش منم پا شدم دست و صورتمو شستم دیدم ی پیامک اومد روی گوشیم یکی از دوستام بود گفت بیا بریم باهم صبحونه بخوریم منم سریع حاضر شدم رفتم پایین
ا/ت:صبح بخیر
پسرا:صبح بخیر
جین:جیمین هنوز خوابه؟
ا/ت:.....
شوگا:حتی من الان بیدارم ولی جیمین هنوز خوابه
جیمین:سلام بچه ها
نامجون:عه اومد
کوک:ا/ت جایی میری؟
ا/ت:اره یکی از دوستام پیام داد که برم پیشش صبحونه بخوریم
تهیونگ:کدوم دوستت؟
ا/ت:شما نمیشناسید
جیمین:دختره یا پسر؟
ا/ت:شما چیکار دارین
جیهوپ:این سه تا زیادی فضولن تو برو خوش بگذره
ا/ت:باشه پس من رفتم خدافظ
*ا/ت رفت بعد چند دقیقه جیمین و تهیونگ و کوکم حاضر شدن دنبالشون برن که...
نامجون:شما سه تا کجت
جیمین:........
تهیونگ:..........
کوک:........
کوک:میریم پیاده روی
شوگا:شما سه تا
تهیونگ:اره مگه چیه
جیهوپ:امیدوارم فقط برین پیاده روی
جیمین:پس کجا قراره بریم
جین:بیاین خودمونو گول نزنیم شما سه تا روی ا/ت کراشین الانم میخواین برین دنبالش
کوک:بیخیال بای
*این سه تا افتادن دنبال ا/ت و بلاخره بهش رسیدن

............

بقیش پارت بعد:)