p 1

دو شاتی از جیمین (درخواستی)
وقتی از پله ها افتادی
پارت ۱
(ا.ت:ت جیمین:ج آجوما:آ یا ا)
از دید ا.ت
امروز زودتر بیدار شده یودم که جیمینو که میره کمپانی بدرقه کنم
ولی انگار قرار نیست همچین اتفاقی بیوفته
ت: فاک ساعت ده و نیمه من قرار بود هفت پاشم برا جیمین صبونه درس کنم و بدرقه اش کنمممممم
رفتم تو حال و یه تیکه نون و اوشکولات برداشتم کوفت کردم
آ:چیشده دخترم
ت:یااااا آجوماااا امروز میخواستم جیمینو بدرقه کنم ولی دیر پاشدممممممم
آ:مشکلی نداره ایشالا از شنبه(ودف چی گفتم😂🗿)
ت:ولی هر روز همینو میگممممم و میرم کپه مرگمو میزارم
آییییییی دلمممممم
رفتم تو دستشویی و هرچی خوردمو نخوردمو بالا اوردم
ت:وای چرا همه چیو لواشک میبینم(از علائم بارداری همیشگی در فیکای(همین دوتا) ادمین😂)
مث موشک پریدم پایینو گفتم:
آجوماااااا
لواشککککک
عاااااا
دلممممم
وایییییییی
یه ی چیزی از ذهنم عبور
ت:ودفففف آجوما بیبی چک داریمممم؟!
آ:بله بفرمایید
سریع رفتمو کارهای لازم و کردمو بععععلهههه مستر پارک بالاخره گلتو کاشتی(مثنوی معنوی ادمین🗿)
سریع رفتم تو اتاقمو آماده شدمو گفتم:
آجوماااااا سیسمونی صورتی آبی باشه هااااا
آ:مبارکهه دخترم
رفتم کمپانی هایب

۳ تا کامنت
۱۰ تاااا لایککک
خدافسسسسس