دیدار اشتباه

-دیدار اشتباه-
سال۲۰۱۲
دخترک بعد سه سال به کشور. خودش پا گذاشت،در کوچه ها راه میرفت که صدای دعوایی شنید
درسته
دعوا براش خاطره خوبی بود یا شایدم بد
داخل کوچه رفت که دید یه مرد یه مرد دیگه رو داره کتک میزنه
-ساک لباسش رو کنار گذاشت و سمتشون رفت تا جداشون کنه
اما زورش نرسید
همه چیز مثل اون خاطره بود
زور دخترک
ساک کنار دیوار
و دعوای بین دو مرد
و صدای دادی که ناگهان پیچید
هی آقائه نکن اگه اتفاقی براش بیفته چی
-مرد سمت دخترک برگشت و نگاهش کرد
دختر از دیدن اون مرد عقب رفت
ج.. جونگکوک
-ساکشو برداشت و سمت خونش رفت
پسر بعد سه سال موفق به دیدنش شده بود
-دنبالش رفت اما دخترک در خانه رو بست
پسرک در زد
خیلی زیاد
اما در باز نشد
پسر
ساعت ها دم در منتظر موند
اما در باز نشد
این در دیگر هرگز به دست دخترک باز نشد
پسرک در را شکست و داخل رفت اما
اون با جسد دختری که دوسش داشت روبرو شد
دختری که عاشقش بود
یکی میدونست که این پایان اوناست؟
شاید اگه دوباره تاریخ تکرار نمیشد این اتفاق نمی‌افتاد
یک سال بعد سیزده مه ۲۰۱۳
داخل خونه اومدم
دختر قشنگم
ا.ت جونم کجایی ؟
صدای دوست پسر اومد که‌گفت:((اون مرده جونگکوک دیگه واقعا وانمود به زنده بودنش کار ساز نیست باید بهت می‌گفتیم که اون مرده))
کوک خندید
((از این شوخی خوشم نیومد))
-از کنار دوستش گذشت
ا.ت ی قشنگمممممم
صدای داد دوست کوک اومد که گفت:((تمومش کن اون مرده))
-کوک نگاهی بهش کرد و گفت:((امکان نداره اون زندس دیگه این شوخیو باهام نکن))
سر پسر تیری کشید و خاطرات سال پیش آخرین روز رو به یاد اورد
-نیم ساعت بعد
نزدیکم نیا من نمیتونم اینکارو کنم-داد
چجوری میخوای ازم زنده بمونم ها؟
اون مرده میفهمی؟مرده-داد
نزدیکم نشو
-هنگامی که مردم برای یکی از مناسبت های سال جشن می‌گرفتند
پسرکی از بالای پشت بوم پایین افتاد و مرد
-مردم جشن می‌گرفتند از خوشحالی در حالی که کسی دارد میمیرد
-شاید اگر این دیدار اشتباه شکل نمیگرفت این اتفاق نمیفتاد
نامه خودکشی پارک ا.ت
متاسفم که نتونستم بهت عشق بورزم
متاسفم که نتونستم باورت کنم
با مرگم تقاص پس میدهم
شاید در زندگی بعدی بهاری بهتر


پآیان

میدونم خیلی داغون شد به روم نیارین🤡🤡
دیدگاه ها (۱۳)

-قرار ملاقات-دخترک لباس هاشو پوشید و به سمت کافه رفت قافل از...

شاید عملیات عشق و ادامه ندم

جمهوری_اسلامی_ایران#تابع_قوانین_ویسگون#Operation_Love#عملیات...

جمهوری_اسلامی_ایران#تابع_قوانین_ویسگون#Operation_Love#عملیات...

⁶⁴ا/ت با احساس سنگینی پلک‌هایم به آرامی باز کردم و از خواب ب...

⁵³کوک: ببخشید خانم، ببخشید. من شمارو دیدم یادم به همسرم افتا...

⁴⁷پنج سال بعد...... ا/تم:وسایلتون رو جمع کردید؟ ا/ت: اره م:...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط