پارت ۲۱ : تاریکی

پارت ۲۱ : تاریکی
☆ آقا از اسم پارت سکته نزنید 🤦🏼‍♀️

_ باز کردن در و رفتن تو
+ شلام برگشتو؟ * با دهن پر حرف زد *
_ خون دماغ شدن و افتادن رو زمین
+ یا خودا چوخوبله خوبو * یا خدا چخبره خوبی *
_ چویا تف بهت سرم پوکید اینقدر کیوت نباش دیگهههههه
_ ببین اگر ادامه بدی بخدا اینقدر توت تلمبه میزنم که به غلط کردن بیفتی * گرفتن چشماش *
+ بیشور خب به من چه * باد کردن لپاش *
_ خون بالا آوردن
+ باز چیههههه
_ چو..یا..ریدم..بهت
+ از خنده جر خوردن
_ حاضرم برای این خنده ها جون بدم لعنت بهت هویج چقدر تو مست کننده ای تا وقتی تو رو داشته باشم نیاز نیست مست کنم چون دقیقه به ثانیه نکشیده مست چشمای آبی قشنگ و اقیانوسیت میشم
+ بدجور قرمز شد
_ خب پرنسس من حدس بزن برای چی رفتم بیرون
+ خب برای چی رفتی
_ حدس بزن گشاد
+ رفتی گل بکشی ؟
_ بیشور ، نشون دادن دوتا جعبه ی مشکی مستطیل شکل
+ اینا چیه 🤨
_ بازشون کن
+ باز کردن جعبه ی اول و دیدن یه کلاه خیلی خوشگل
_ قسم میخورم الان چشمات برق زد
+ چه..چه..چهههههه خوشگلههههههههههه
+ پریدن بغل دازای
_ هوی چیبی یکی دیگم هستا
+ عه راست میگی :))
+ باز کردن جعبه دوم و مواجه شدن با عشق زندگیش یعنی پتروس
+ عرررررر * غش کردن *
_ از ته دل خندیدن
+ محو چشمای شکلاتیش شدم وقتی میخندید خیلی کیوت میشد
_ هوی داری ددیت دید میزنی
+ ب..میر 😑❤
_ اینا ول کن حالا بیا بریم یه چی بخوریم گشنمهههه 😀
+ باش
+ رفتنو نشستن
_ خب پرنسس بگیر بشین من برم از یخچال غذا ها رو بیارم
+ خب باید بزاری داغ شه طول میکشه
_ پرنسس کوچولو آروم باش تو دسر و شیرینی رو بخوری غذا ها هم آماده میشه
+ باوشه * شروع کرد به خوردن *
۱۵ دقیقه بعد
_ خب همه چیز آمادس دیگه بخوریم چپ کردم از گشنگی 👀
+_ شروع کردن به خوردن
+ عرررر این چیهههه * نگاه کردن با چشمای ستاره ای *
_ دیگه دیگه 😁
+ عجب کی فکرش میکرد جز رو مخ رفتن هنر دیگه ای داشته باشی
_ خودت گفتی بازیگر خوبیم *^*
+ ها اونم هست البته °^°
_ من خیلی هنرا دارم تو خبر نداری 🤭
+ عو مثلا چی
_ خودت میفهمی اگه بگم نمیتونم از قیافه ی کیوتت لذت ببرم که
+ قرمز شدن
+ بی..شور حداقل سر غذا شعور داشته باششش
_ به من چه تو هی قرمز میشی *^*
+ ها مقصر اونم منم کیه که دقیقه به ثانیه منو با حرفاش به خاک میده؟ * حرص خوردن *
_ حرص نخور بیبی پیر میشی
+ زهرمارررر
_ خندیدن

* برش زمانی بعد از غذا *
+ چوطوری مامانمممم
_ خدایا چرا اینقدر زیاد خوردییی
+ ددیییییی
_ ریختن کرک و پراش 😐
_ الان چی گفتی ؟
+ گفتم ددیییییییییییی
_ یا خود خدا چخبره . خدایا این یه شب خودت ظهور کن
* دوستان گرامی دلتون خوش نکنید هنتای نداریم ولی حالا یکمی عشق بازی هست *
* و اینکه دازای رو مبل دراز کشیده بود و چویا میره روش خیمه میزنه *
_ چیکار میکنی ؟
+ اومدم بغل ددیم جرم کردم؟
_ خودت میدونی الان داری غیر مستقیم چی میگی ؟
+ هوم؟
_ بیا منو به فاک بده
+ اگه بخوام رک میگم نیازی نیست غیر مستقیم بگم
_ اوه اوه چیبی چان جرعت پیدا کرده
+ همیشه داشتم تو خبر نداشتی
_ اوم منطقیه
+ دراز کشیدن تو همون حالت روی دازای
+ چرا نگفتی ؟
_ چی رو پرنسس
+ هنوزم داری انکار میکنی حس تاریکی ای که تو ذهنت داری رو
_ شوکه شدن
_ تو..تو..از کجا میدونی ؟
+ دیشب وقتی مست بودی داشتی گریه میکردی میلرزدی مثل یه بچه بودی که به هیچ جایی تعلق نداره
+ داشتی میگفتی برای این از مافیا رفتی چون آخرین حرف عزیز ترین دوستت بوده
+ من..من چیکار کردم؟ بهت گفتم ازت متنفرم بدون اینکه بفهمم این حرف چقدر بهت صدمه میزنه
+ تو همه چیز منو میدونی اما من حتی نمیدونم اون زخم های وحشتناک روی بدنت برای چیه
+ گریه کردن . تو هنوزم تغیر نکردی هنوزم مهربونی چطور بهت گفتم از متنفرم ؟ چطور تموم وجودت رو شکستم؟
+ وحشتناکم نه؟
+ اینکه به کسی که عاشقشی بگی ازش متنفری
+ عجب آدم مزخرفیم ...
+ باید بهت میگفتم بیا جاهامون رو عوض کنیم چرا هیچ وقت نپرسیدم کل بدنت رو بانداژ میکنی ؟ چرا وقتی یواشکی گریه میکردی پیشت نبودم و مثل خودت تو بغل نگرفتمت؟
_ تمومش کن چیبی
+ چرا مگه دورغ میگم من آدم عوضی هس___
_ نیستی تو هر کاری هم بکنی بهشت منی تو بهشتی برای آدم جهنمی ای مثل منی چی میگی ؟ وحشتناک؟ شوخی نکن چون اصلا جالب نیست تو هرچی باشی هر شکلی هم باشی هویج کوچولو و پرنسس منی پرنسس چیه تو اینقدر پرستیدنی هستی که حاضرم روزی هزار بار بپرستمت تو بهشت منی !

پایان ، مرسی لایک میکنی 😁❤😍