توی عکس پوسترفک کنید یوری به جای کتابعکس دستشه

توی عکس پوستر...فک کنید یوری به جای کتاب،عکس دستشه -_-
این پارت بسی کم است :/
پارت بعد جبران میشه😃

EP7
به اونیکی بچهه نگاه کردم...نزدیک بود چشمام چارتا بشه
_عه😳 اینکه باز منم...چنتا من؟دوتا من؟😳 مگه میشه؟
سرم داشت گیج میرفت...صداهایی توی سرم داشتن اکو میشدن
*...من فکر کردم خودمم...*
*...شما شبیه دوستمید...*
*...شما همزاد های همید؟...*
چشمام سیاهی رفت
تعادلم رو از دست دادم و افتادم روی وسایلای توی انبار
صدای بدی توی فضا پیچید...
همه ی عکسا ریخته بود روی زمین
توی همه ی عکسا دوتا دختر بودن
عکسایی که تا حالا ازم مخفی شده بودن
منو...مامانمو...بابامو... یـــو...نـــا؟؟
دستمو گزاشتم روی سرم...
بابا سراسیمه اومد داخل
★چیشده؟ حالت خـــوبـــ‍ـــ...
با دیدن حاله من و عکسای روی زمین ، ادامه حرفشو خورد...
چهرش مضطرب شد...
ته صداش داشت میلرزید
★یوری؟ دخترم...
_بابا؟ اینجا چه خبره؟ این عکسا...؟ چه معنیی میدن؟؟؟😞
بابا اومد طرفم و کمکم کرد روی پاهام وایسم
★باشه دخترم بریم بیرون برات توضیح میدم...الان حالت خوب نیست...
با کمکه بابا از اون انبار خفه کننده اومدیم بیرون
#pencil_girl
#F_K
منننن ضمانت میکنمممم که
اگه کامنت بزارید جوهر گوشیتون تموم نمیشه😣
باااوررر کنیییید😒