پارت سی پنج غریبه آشنا

#پارت_سی_پنج #غریبه_آشنا
-بزار من برات انتخاب کنم...آمممممم
اینکت مشکی ک جنسش چرمه و این شلوار مشکی جذبه ووو کمربنددد وووو آمممممم اون بلوز سفیده رو هم بپوش زیرش،نظرت؟.
+هعععع بکهیونننن عاشقتمممم ک انقد خوش سلیقه ای،البته در اینکه خوش سلیقه ای که شکی نیست...اگه خوش سلیفه نبودی ک اینجا نبودی الان پیش من
-بلهههه پس چی خانوم به این خوشگلی دارم...حالا خانوم خوشگله بپوش اینا رو ببینم چطوره
+پس چشماتو ببند
-چشم بستم
+نه نه هم چشماتو ببند هم بچرخ صورتت رو اونوری کن
-وای بپوش ئونسووو دیگه حالا انگار چی قراره ببینم باباا تا چند وقت دیگه اصن لباس بین من و تو معنی ندارههه
+ججججججججججییییییغغ باز تو بی ادب شدیییی...کاری نکن از اتاق بیرونت کنم هااا فعلا به رو برگردوندن رضایت دادم
-چشم چشم بانو آرامششش داشته باش آرامششش

نگا چجوری میخنده بهم گودزیلااای زشت..عهه زشت ک نیستتت،خو گودزیلای جذابببب
-زیر لب چی میگی شیطون کوچولو بپوشش دیگهه
+دارم میپوشم دارم میپوشم

کامل ک لباسامو پوشیدم صداش کردم
+بکهیوناااا برگرد

برگشت و با لبخند از پاین تا بالا نگام کرد
-قربونت برممم خانوم خوشگلللهههه...خییلی خوب شدی عالییی شد
+کفش اسپورت بپوشم یا پاشنه دار
-بنظرم پاشنه دار قشنگه
+آخخخ جوننن خوبببههه
-من پاشم برم دیگه توام طولش ندی یه ساعت دیگه اونجایی
+چشم
-ئونسو طولش ندی هاااا
+چشم
-یونسو یه ساعت دیگه باید اونجا باشی 6 ساعت طولش ندیییی
+بکهییوننننن گفتممم باشههه دیگهه ایششش
-وایی تو چرا انقد چیع میزنیییی فعلا میبینمت
+فعلا

رفت تا جلو در ایستاد،برگشت اومد بغلم کرد صورتمو بوسید
-خیلی دوستت دارم

سریع از اتاق رفت بیرون....واییییی فشارمممم افتادددد این چه کاریههههه آخههههه قلبمممم از سینم زد بیرونننننن....واهاهاههیییییییی منم دوستت دارممم خوووووو

کاری از نویسنده گروه:@forough_wolf #exo #exo_my_planet #Gharibeh_ashena