(پارت یک) سریال : 💤competition💔

(پارت یک) سریال : 💤competition💔
موکا : سانی میشه درو باز کنی ؟
چند ساعته از اتاقت بیرون نیومدی🫠
میتونم بیام تو ؟ باشه میام ___
سا...سا...سانی💔
( پنجره اتاق شکسته اتاق خیلی بهم ریختس و سانی یه گوشه افتاده:)💔)
موکا : این دروغه دیگههه ؟ تروخدا چشماتو باز کننن من دارم کابوس میبینم درستههه؟ یعنی کی میتونه اینکارو کرده باشههه
*زنگ زد به آمبولانس
منشی : سلام مشکلتون چیه ؟
موکا ( گریه ) : لطفا سریع بیاین
...........
(آمبولانس رسید و رفتن بیمارستان )
* چند ساعت بعد
دکتر : ما تلاشمونو کردیم ولی فایده نداشت .. متاسفم 😔
موکا :چیمیگی ؟ دیونه شدیییی؟😭😭 منظورت چیه که فایده نداشت؟
دکتر : خون زیادی ازش رفته بود .. دیگه کاری نمیشد بکنیم :)
...
______________________________________
اخبار : امروز آیدل معروف به اسم سانی به قتل رسید.
🎀نامرا : چی ؟‌ چجوری کشتنش؟ عجیبه ..
💗کایلی : اون خیلی موفق شده بود احتمالا بخاطر حسودی کشتنش
🎀نامرا : به نظرت کی کشتش؟
کایلی : من به چند نفر شک دارم‌..
نامرا : وایسا.. اون کیه اونجا ؟
( صدای جیغ)
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
متاسفم‌که بد شد من خیلی تجربه نوشتن این چیزا رو ندارم 😭
ژانر : اکشن _ درام