Part14
Part 14
(ویو یونا )
رفتم در رو واز کردم کهه یهو اومدن تو
یونا :چیکار میکنیددد
تهیونگ: ات کوو
یونا: اتتت پیش من نیست
کوک: دروغ نگو ما لوکیشن گوشیشو هک کردیم مارو به اینجا آورد
یونا: گفتم که پیش من نیست اگه باورم نمیکنید بگردین خونمو
تهیونگ: باشهه برای اینکه مطمئن بشیم میگردیم خونتو
یونا :باشه ولی گفته باشم پیش من نیست
(ویو تهیونگ )
خونه رو گشتیم ولی هیچ اثری از ات نبود
کوک: انگار راست میگه اینجا نیست
تهیونگ: وایساا ببینم تو اون اتاق مشکی رو دیدی
کوک: نه ،پس باید اونجارو بگردیم
تهیونگ: باش
رفتیم تو اتاق داشتیم میگشتیم کهه
(ویو ات )
فکر کردم رفتن میخواستم بیام بیرون که صدای در رو شنیدم سریع دوباره برگشتم تو جام زانوهام
بغل کردم و هی میگفتم خدایا پیدام نکن که یهو صدای کمد را شنیدم که کوک و تهیونگ دارن میگردن کمد رو قلبم وایساد برا یک
دقیقه سریع چراغ های اتاقکو خاموش کردم که نورش بیرون نره
بیا پایین تر
یه کوچلو دیگه مونده
پایین تر
یه کم دیگه مونده
هع اسکلت کردم مگه من چقدر میتونم بنویسم بخدا دستم شکست
(ویو یونا )
رفتم در رو واز کردم کهه یهو اومدن تو
یونا :چیکار میکنیددد
تهیونگ: ات کوو
یونا: اتتت پیش من نیست
کوک: دروغ نگو ما لوکیشن گوشیشو هک کردیم مارو به اینجا آورد
یونا: گفتم که پیش من نیست اگه باورم نمیکنید بگردین خونمو
تهیونگ: باشهه برای اینکه مطمئن بشیم میگردیم خونتو
یونا :باشه ولی گفته باشم پیش من نیست
(ویو تهیونگ )
خونه رو گشتیم ولی هیچ اثری از ات نبود
کوک: انگار راست میگه اینجا نیست
تهیونگ: وایساا ببینم تو اون اتاق مشکی رو دیدی
کوک: نه ،پس باید اونجارو بگردیم
تهیونگ: باش
رفتیم تو اتاق داشتیم میگشتیم کهه
(ویو ات )
فکر کردم رفتن میخواستم بیام بیرون که صدای در رو شنیدم سریع دوباره برگشتم تو جام زانوهام
بغل کردم و هی میگفتم خدایا پیدام نکن که یهو صدای کمد را شنیدم که کوک و تهیونگ دارن میگردن کمد رو قلبم وایساد برا یک
دقیقه سریع چراغ های اتاقکو خاموش کردم که نورش بیرون نره
بیا پایین تر
یه کوچلو دیگه مونده
پایین تر
یه کم دیگه مونده
هع اسکلت کردم مگه من چقدر میتونم بنویسم بخدا دستم شکست
۱۵.۹k
۲۷ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.