part18

part18

نشستم جلو اینه
ا/ت: من زشتم؟
🫀: نه ا/ت تو خیلی خوشگلی
🧠: ا/ت به این چیزا فک نکن
ا/ت: هیچوقت فک نمیکردم دوستم صمیمیم اینکارو کنه اخه مگه دست خودمه کی فکرشو میکرد یه روزی بشه عاشق تهیونگ بشم

یک ساعت بعد
تق تق تق
تهیونگ: ا/ت
ا/ت: بله
تهیونگ: کلی خوراکی خریدم گفتم بیا بریم باهم فیلم ببینیم
ا/ت: نمیخوام
تهیونگ: چیزی شده؟ تغییر کردی
ا/ت: تنهام بزار
تهیونگ:صبر کن چرا دور چشمات خیسه گریه کردی؟ کی بهت چیزی گفته تا برم پدرو مادرشو یکی کنم
ا/ت: تهیونگا من زشتم؟
تهیونگ: نه قربونت بشم کی اینو گفته؟
ا/ت: کسی نگفته تهیونگ من چی کم دارم؟
تهیونگ: هیچی کم نداری ها صبر نکنه کسی نمیخواد باهات باشه
ا/ت: شوخی نکن دارم راستشو میگم من تو زرنگ نیستم یعنی این خیلی مهمه
تهیونگ: نه عزیزم خب علاقه ای تت نداری مثلا من علاقه دارم
ا/ت: من همیشه رتبه اخر میشم
تهیونگ: فدا سرت نبینم بخاطر همچین چیزایی ناراحت باشی
ا/ت: میشه کمکم کنی رتبم بره بالاتر
تهیونگ: چشم فردا امتحان زبان داریم
ا/ت: من بلد نیستم میشه بهم یاد بدی؟
تهیونگ: اینم چشم ولی الان شبه وقت نیست تو تا کی میتونی بیدار بمونی
ا/ت: تا وقتی که بخوام برم مدرسه
تهیونگ: باشه چون خودت خواستی مطمئنم موفق میشی
ا/ت: 😊
رینا خانم بهت نشون میدم که من بهترم یا تو
تهیونگ: بیا بخونیم
ا/ت: باشه

چند ساعت بعد
تهیونگ: دیگه تموم شدیم همرو یاد گرفتی
ا/ت: اره راستی ساعت چنده؟
تهیونگ: 2ساعت مانده به مدرسه
ا/ت: واقعا ببخشید نزاشتم بخوابی
تهیونگ: نه مهم نیست ولی امتحان امروزو باید کامل بلد باشی
ا/ت: اره یاد گرفتم
تهیونگ: افرین بیا یه کتاب دارم یکم از سوالاشو حل کن
ا/ت: باشه تو برو استراحت کن
تهیونگ: باشه

ده دقیقه بعد
ا/ت: تموم شدم
تهیونگ: ببینم صبر کن ببینم افرین همگی درست حل کردی
ا/ت: 😊
تهیونگ: خب دیر میشه ها خودمون یک ساعت باید پیاده بریم اماده کن بریم دیگه
ا/ت: باشه

#فیک
#سناریو