گوی آبی پارت ۶

گوی آبی پارت ۶

ای کاش منم به اندازه ی اون قوی بودم
میکو : دوباره بریم
نوبارا : میتونی
میکو : آره
نوبارا : پس بریم
دوباره مبارزه رو شروع کردیم کمکم دارم با حرکاتش کنار میام و میتونم دفعشون کنم
نوبارا : داری راه میوفته
میکو : به لطف تو
بعد از تموم شدن کلاس برگشتم اتاقم خیلی سخت بود ولی حال داد من از بچگی عاشق مبارزه های رزمی بودم
چند ماه بعد
الان میتونم درک کنم که نفرین ها چین و جوجوتسو چجوری کار می‌کنه خیلی باحاله الان داداشی خودش شخصا داره چیزایی که مخصوص خاندان گوجوعه رو یادم میده خیلی باحاله الان می‌دونم نفرین معکوس قرمز چطوری کار می‌کنه یا نفرین آبی و یا خلا بنفش ولی نمیتونم درست انجامشون بدم الان فقط نفرین آبی رو میتونم انجام بدم
گوجو : الان باید نفرین قرمزو یاد بگیری
میکو : آخ جون
بعد از کلاس
الان میتونم گوی قرمزو درست کنم ولی نمیتونم کنترلش کنم
از دید گوجو
کار میکو توی این چند ماه عالی بود ولی دلم براش تنگ شده توی این چند روز نتونستیم درست با هم حرف بزنیم دلم برای آبجی کوچولو تنگ شده امروز میرم اتاقش
بعد از کلاس
در زدن
میکو : بیا تو
گوجو : سلام آبجی کوچولو
میکو : سلام داداشی
پریدن بغل گوجو