پارت 28دلبر نازم

پارت 28دلبر نازم




نشستیم به ارسلان گفتم ارسلان
بیا بریم خونه

ارسلان.... باشه عشقم بریم

به مامانم گفتم کاری نداری مامان میخوایم بریم خونه

مامان... کاری ندارم دخترم برو به سلامت

ارسلان.... خدانگهدار خاله جون

مامان .... خدانگهدار ارسلان❤

خدا حافظی کردیم و رفتیم

ارسلان گفت وایسا برم ماشین رو بیارم بریم باشه

دیانا.... باشه عشقم

یک دقیقه طول کشید

و ارسلان اومد سوار ماشین شدیم رفتیم خونه

رسیدیم خونه

رفتم مسواک زدم خوابیدم😊

ارسلان نشست تلویزیون نگاه کرد❤

به ارسلان گفتم برو بخواب

ارسلان... گفت باشه عشقم