Simple life in seoul

Simple life in seoul
Part 17
هه سو: ببخشید ینی تا 1 ماه برنمیگردیم اینجا؟
آقای گونگ: نه..
هه سو: ولی دانشگاهم... دوستام و..
آقای گونگ: نگران دانشگاهت نباش.. ما درستش میکنیم و همینطور یه خانمی اونجا تمام دروس رو باهاتون کار میکنه تا عقب نمونید اسمشون لی مین یونگ هستش بهشون احترام بزارید و درساشونو ب خوبی گوش بدید
جو وون: ببخشید آقا ولی کریسمس چی؟ خانوادم منتظرم میمونن.. نمیخوام نا امیدشون کنم
آقای گونگ: واسه کریسمس فقط 5 روز برمیگردید و دوباره میرید اونجا..البته اگه خیلی پیشرفت نداشته باشید ممکنه این 5 روز بشه 2 روز
جو وون: یعنی چی؟.. باشه..
آقای گونگ: خوب.. میخواید قرارداد رو امضا کنید و مدل رسمی ما بشید یا نه؟
همه دخترا: باشه.. قبوله.. ولی خیلی سختگیرانه عمل میکنید
آقای گونگ: بله دیگه..
آقای گونگ یه لبخند کوچولو زد و ماهم قرارداد رو امضا کردیم... ولی اینکه 1 ماه قراره ته سونگو نبینم خیلی ناراحتم میکرد...
آقای گونگ: این قرارداد یک قرارداد 1 ساله‌س.. اگر از ما راضی بودید و ماهم از شما راضی بودیم میتونید این قرارداد رو تمدید کنید
هممون کارای لازم رو کردیم ک آقای گونگ صدام کردو گفت کارم داره
هه سو: بفرمایید
آقای گونگ: خوب هه سو... دیگه نیازی نیست منشی من باشی.. تو الان یه مدل هستی و شغلت دیگه مدلینگه
هه سو: ب.. بله؟ ب.. باشه... ولی میخاین یه منشی دیگه استخدام کنید؟
آقای گونگ: آره.. ولی نمیتونم کسیو پیدا کنم
یهو یه جرقه زد تو سرم..می هی خیلی دلش میخاست منشی آقای گونگ باشه.. از همون اولم طرفدارش بود..
هه سو: من یکیو سراغ دارم.. عین خودمه.. و خیلی هم دوستون داره..
آقای گونگ: اینکه خیلی خوبه.. پس بیارش و بهش همه کارارو بگو و استخدامش میکنیم..
هه سو: باشه..
بعد 6ساعت کار ساعت 8 تعطیل شدیم و اومدم خونه.. یکم جاجانگمیون درست کردم و با دوکبوکی خوردم.. تکالیفو ته سونگ برام فرستاده بود.. اونارو نوشتمو به می‌هی زنگ زدم..
می هی: الو؟
هه سو: سلاااممم... دختر یه خبر خیلی خوب واست دارم
می هی: منو ذوق زده نکنن
هه سو: تو الان یکی از دوستای یه مدل هستی و همینطور منشی آقای گونگ
می هی: چیییی (بعدش جیغی زد ک کل محله شون لرزید)
هه سو: ارهههه دیوونهه.. دختر کَرم کردییی
می هی: منشی ک اوکیه ولی مدل چی میگه؟
هه سو: من با آقای گونگ قرارداد بستم و الان مدل رسمی کمپانیشونمممم
می هی: وییییی.. مبارکههه
هه سو: 1 هفته بهت آموزش های لازم رو میدمو بعدم استخدام میشی و واقعا منشی آقای گونگ میشی
می هی: خیلی خوشحالمم..
هه سو:بله😂
هه سو: فردا ساعت 1 توی کمپانی میبینمت
می هی: وای خدااا... باشهه
معلومه خیلی خوشحاله..رفتم یکم ناخونامو لایک زدمو بهشون رسیدم، خیلی وقت بود ب فکر ناخونام نبودم ک زنگ در خورد.. درو ک باز کردم..
اسلاید دوم ناخونای هه سو عه*-*