من شوهرتم (پارت۶)

من شوهرتم (پارت۶)
فردا بعد از کار رفتیم خونه تا لباس عوض کنیم( عکس لباس ا.ت گذاشته شده) بعدش رفتیم خونه ما همه چیز مثل قبل بودبرادرم هم مثل قبل رو مخ میرفت و تیکه مینداخت  کم کم آخر شب شد یهو یکی در زد یکی از خدمتکار ها رفت درو باز کرد وقتی اون فرد امد تو از دیدنش تعجب کردم دوست پسر قبلیه من آدم خیلی خیلی شر چندین نفر رو به خاطر من شکنجه کرده
بابام . باز که تویی چی میخوای
^شنیدم ا.ت آمده درستم شنیدم
بابان. برو و بیرون شر به پا نکن
^ا.ت چرا حرف نمیزنی دلت واسم تنگ شده بود نه
*لطفا برو
^نمیشه کجا برم بدون تو امدم تورو ببرم باخودم
بابام. ا.ت ازدواج کرده زود برو
^چی دارین میگین
&سلام من همسر ا.ت هستم
^این چیزا دیگه کار ساز نیست دارین فیلم بازی میکنین
&نه میتونم بهتون ثابت کنم که فیلم نیست
^چجوری اون وقت
&خبر ازدواج ما تا فردا توی روزنامه ها پخش میشه
^خب همین
&اره . اگه مدرک بیشتری میخوای پس فردا بیا عروسیمون
یک کارت دعوت ازتوی جیبش در آورد و داد با دوست پسر قبلیم
&فکر کنم دیگه کافی باشه بفرمایید بیرون
بابام . پسره پرو خدا رو شکر رفت
مامانم. پس شما و ا.ت حسابی باهم جور شدین
&بله
مامانم. ا.ت اصلا تو این سه ماه عوض نشده هنوزم تیپش همین جوریه
*وا مامان مگه چشه بعدشم من عاشق این جور تیپ هایی ام تازه میخواستم یه تیپ خفک تر بزنم ولی حوصله نداشتم
مامانم. چش نیست باید مثل یه دختر بزرگ رفتار کنی
&نه اتفاقا من عاشق این تیپ هاش هستم خودمم خیلی دوستشون دارم
*هاااااااا
&چیه
*چه عجب توی یه چیز سمت من بودی
& من همیشه سمت تو ام
داداشم. این رمانتیک بازیا رو جمعش کنین برین خونه خودتون این کارا رو بکنین
مامانم. 😑پسره ی زبون دراز این چه طرز صحبت کردن با شوهر خواهرته
&نه درست میگه ما دیگه باید بریم آخر شبه
مامانم. میموندین حالا
&نه دیگه خدافظ
*خدافظ