ای من خاک بر سرت.

#ای#من_خاک_بر_سرت.
این عنوان برنامه ی منزل پدری ماست که اغلب همسو با موضوع جاری در منزل اتفاق میوفته و #من رو با خاک یکسان میکنه،😕 😩 بنده سعی میکنم بر حسب اتفاق قسمت هایی شو تقدیمتون کنم.
قسمت اول
عرفان:مامان حوصلم سر رفته،انقدر تاکید به سبک سفر کردن کردی که من هیچی برنداشتم
مامان عرفان:پسرم یه جور خودتو سرگرم کن دیگه
عرفان:ببخشید شما کتابخونه ندارید!؟
یکم تعجب میکنم
تواما یه لبخند فوری تحویلش میدم و میگم چرا اقا عرفان،چند لحظه صبر کن الان میبرمت
عرفان:باشه،عجله نکنید
........
وای چه کتابخونه ی توپی دارید.
همراه با یه نگاه چپ😒 و یه لحن شاکی میگه: رواست که این همه کتاب اینجا باشه و من دوساعته از بیحوصلگی به خودم دارم میپیچم😕
من:حالا شما نگاه کن اگر چیزی نظرتو جلب کرد خبرم کن😅
چن دیقه بعد
عرفان:میشه من اینو بردارم!؟
من:الفبای مهدویتو!؟؟؟؟؟😮 😵 😵 😵
فک میکنی برات جذاب باشه 😒
عرفان:بله من مباحث مهدویتو خوندم بیشترشو توی کتابای مختلف،بدم نمیاد نگاهی هم به این کتاب بندازم،اجازه هست!؟
من:بله البته بفرمایید.
............
عرفان:داداش این کتابو ببین.چیزی رو یادت نمیندازه!؟
داداشِ عرفان:ن داداشی چیزی یادم نمیاد
عرفان: این جزو اون کتابایی بود که گفته بودم برام از نمایشگاه کتاب تهران بخری😒 😒 و شما کوتاهی کردی و لیست و گم کردی و بعدشم از روی حافظه درخشانت نصفه و نیمه خریدی کتابامووو😖 🙅 🙍
داداشِ عرفان:عه!؟:face_with_cold_sweat:باشه داداشِ رسواگر،باورکن تو اولین فرصت برات سفارش میدمش.

ای من خاک بر سرت
پ.ن یه پسر بچه ۱۳/۱۴ساله بیشتر از منِ «حضرت ادعا» در مورد مهدویت مطالعه داشته
پ.ن۲سرانه مطالعه سالانش ۳برابرِمنِ.به من میگن «کِرْمِ کتابـ»پس این چیه اون وقت!؟😵 😵 😮
پ.ن۳چقدم پیگیره،چقد خوبه سرگرمی بچه هامون بشه کتاب
پ.ن۴قرار نیس این پست ها انقد طولانی بشه،عذر خواهمــ🙏
#کتاب_چیز_خوبیست.