واییییییییییی میسوکی جونم یادم اومد سناریو دازای رو ننوشت

واییییییییییی میسوکی جونم یادم اومد سناریو دازای رو ننوشتم ببخشید 😔💔
گومناساییییییییییییییییی😔
خوب بریم برای معرفی.....
اسم:میدوری
موهبت:گیاه
اخلاق:دازای دو😂💔
...........................................
*میدوری داخل ذهن
هعیب....هیچ وقت روز آشنایی با دازای رو یادم نمیره....
*فلش بک به روز آشنایی
ویو میدوری
داشتم داخل خیابون قدم میزدم که دیدم یه خنگی داره خودشو پرت میکنه جلوی ماشین
میدوری:مواظب باش *با گیاه پرتش کرد داخل پیادرو
دازای:داشتم خود*کش*ی میکردم ....
چه خانم زیبایی افتخار یه خو*دک*شی دونفره رو بهم میدین؟
*پایان فلش بک
ویو میدوری
ای خدا این دازای کی دست از کاراش بر میداره
آتسوشی:هی حالت خوبه میدوری چان؟
میدوری: ها آره خوبم دازای کجان
آتسوشی:هرجا هست داره دوباره خود*ک*شی میکنه=-=
میدوری:خوب میرم رو پشت بوم قطعا اونجاست
رفتم بالای پشت بوم که دیدم دازای نشسته بله ولی کاری نمیکنه
میدوری:دازای منتظر کسی هستی؟ خیلی عجیبه کاری نکنی=-=
دازای:عههههههههههههه میدوری اومدم خوش باشممممممممم
آره منتظر تو بودم
میدوری:من؟
دازای:میدوری تو قشنگ ترین دختری هستی که تاحالا دیدم و تو دلیلی هستی که من الان زندم میشه مال خودم باشی؟
میدوری:دازای......
منم دوست دارم ^^
و دازای روی میدوری خیمه زد و لب های اون رو بوسید
آتسوشی:میدوری چان معمو....
ببخشید بد موقع مزاحم شدم
ویو آتسوشی
چیزی ندیدم چیزی نشنیدم دازای کیه؟میدوری چان کیه؟اصلا من کیم؟
ویو دازای
آتسوشی مزاحم....
ویو میدوری
هرچی آبرو داشتم به چیز رفت توف تو ظاهر جذابت دازای
و اینگونه بود که رابطه شما شروع شد💕🗿
پایان 🍃🌸
.......................................
امیدوارم دوست داشته باشی میسوکی چان😊💕🍃🌸