اسم: چرا من

اسم: چرا من
پارت ۴۶
لونا از حال رفت که جئون انگار برق گرفته بودش سریع لونا بلند کرد گذاشت روی کاناپه دکتر خبر کرد دکتر اومد بالای سرش بعد از معاینه و این چیزا گفت
دکتر: خوب هستن یک خبر خوب هم هست آزامایش نشون میده که حافظشون بدست آوردن
جئون : چی..... واقعا... ممنون.. واقعا ممنون
دکتر: خواهش من دیگه برم
جئون کنار لونا نشست منتظر موند بیدار بشه ده مین گذشت لونا بیدار شد سرش درد می کرد ولی یهو لبخندی زد ولی دوباره ناپدید شد سرش گیج بود . جئون که بخاطر بهوش اومدنش زوق زده بوده
لونا: عشقم.....بهم مسکن بده
جئون : الان...میارم .. قشنگم
بعد از آوردن مسکن نگاهی به لونا کرد و با لبخندی بزرگ گفت: عشقم یادت میاد ... دیگه دکتر درست میگه
لونا: چیو
جئون که با حرف لونا خندش محو شد گفت

جئون : هیچی عزیزم خوبی ( ناراحت)
لونا خنده ریزی کرد یهو گونه های جئون بوسید و بغلش کرد و گفت :
لونا: یادم فقط خواستم اذیتت کنم چرا ناراحت شدی
جئون : پرنسسم...... اصلأ شوخی خوبی نبود من باهات قهرم ( خودش زد به قهری)
لونا: عشقم.....
جئون: ..........
لونا: عشقم
جئون: ‌‌..........
لونا: عشقم ببخشید دیگه
جئون: ....................
لونا: بای بای من میرم خجالت بکش چرا اذیتم می کنی ........یااا مثلاً الان غش کردما. .......‌‌بای عشقم ( قهر کرد)