پارت بعدییا آخر

پارت بعدی.یا آخر
.
ا/ت : من تقریبا بخشیده بودمش بخاطر همون قبول کردم میخواستم ببینم چجوری میخواد بهم ثابت کنه
رفتم آماده شدم و رسیدم به جایی که قرار داشتیم
کلش از سلیقه من بود این خیلی عجیبه ولی خب دیدم کوک اونجا نشسته
.
کوک : وقتی قبول کرد انگار دنیا رو بهم دادن رفتم آماده شدم و رفتم اونجا و تمام اونجارو تزئین کردم به سلیقش کلی کادو و خوراکی و نشستم و منتظر بودم تا برسه
ا/ت : سلام کوک
کوک : سلام زندگیم
ا/ت : اینطوری صدام نکن واسه چی گفتی بیام اینجا
کوک : من عاشقتم میدونم کار بدی کردم همه جوره سعی کردم واست جبران کنم دیگه بدون تو نمیتونم اگه منو نبخشی خودمو میکشم (گریه)
خواهش میکنم
.
ا/ت : خب منم بخشیدمت ولی نباید تکرار کنی ولی بازم باید بهم فرصت بدی
کوک : وقتی اینو گفت شروع کردم بوسیدنش ملایم میبوسیدم تا اذیت نشه و بعدش زانو زدم
کوک : با من ازدواج میکنی زندگیم؟
ا/ت : ک.کوک اما
کوک : اما چی؟(بغض)
ا/ت : بلههههههه
کوک : پریدم بغلش حلقه رو کردم دستش و دوباره بوسیدمش
.
کلی از اون شب لذت بردیم و ازدواج کردیم اولش ا/ت سرد بود ولی بعدش اونم منو بخشید و باهم زندگی کردیم ۱ ماه بعد هم ا/ت خوب شد و ما صاحب بچه شدیم و ا/ت هم به مدل بودنش ادامه داد❤
.
پایاننننن
امیدوارم خوشتون بیاد❤
.
#تکپارتی
#کوک