part4

part4



بعد از اینکه قهومو خوردم از کافه زدم بیرون با اینکه ددست داشتم بشینم اونجا و ساعت ها اون امگا ناز رو ببینم ولی نتونستم باید برم طرف عمارتم که ۲ساعت طول میکشه تا برسم ای خداااااااااااا
_تهیوووونگ چرا سویچتو برنداشتیییییی پول کافیم که نداری یه تاکسی بگیری بری دم دره خونت اَهههههههه(داد)
+میخواین من برسونمتون
_وایییییی ترسوندیم پسر
+ببخشید من نمیخواستم بترسونمتون(ناراحت)
_نه بابا عیب نداره
+واقعا؟
_اوهوم
+خب حالا میخواین من برسونمتون؟
_آم خب اگه مزاحمت نمیشم
+نه بابا چه مزاحمتی
_ممنون
+خواهش حالا بیا سوار ماشین شو
_باشه
چقدر خوب شد اصلا شانسو میبینی؟!هیچکس همچین شانسی نداره که من دارم وایییییی
+رسیدیم سوارشو
_این ماشینته؟
+آره(خجالت)
_خیلی باحاله
+واقعاااااا؟!(ذوق)
_آره حالا میشه سوارشیم واقعا سردمه
+اوکی اوکی سوارشو(خنده)
_(خنده)
+خب حالا کجا میری؟
_بوسان
+بوساااان(داد،تعجب)
_آره
+ولی تا اونجا ۲ساعت راهه اگرم بریم دیروقت میشه مخصوصا با ماشین من
_خب پس چیکار کنیم؟
+خب اگه بد برداشت نمیکنی امشب بیا خونه من فردا صبح با مترو برو بوسان
_ولی پولم کمه
+بهت میدم بعدا بهم پس بده باشه؟(لبخند)
_باشه ممنون
ویو تهیونگ
وایییی امشب میمونم خونشون آخجونننن عهههه چت شده تهیونگ تو مثلا به اصطلاح پرنس آلفاهایی.
ویو جونگ کوک
وایی چقدر خوب شددددددد ولی نباید سوتی بدممم

ویو ادمین
در دل هردو آنها غوغا بود
آیا اون شب به خوبی پیش میره؟

ادامه دارد......