فیک مربی بوکس من
فیک مربی بوکس من
پارت ۱۸
_دوتامون نفس نفس میزدیم....
+دیوونه(با خجالت)
_آره دیگه دیوونه ی تو عم
+خب دیگه نمیخواد مزه بپرونی(با لبخند)
_باشه...
خم شد و توی گوشم گفت....
_امشب مراقب خودت باش....من اگه مست شم کسی نمیتونه جلومو بگیره....
+از خجالت شبیه گوجه شده بودم...
_چقدر خجالت میکشی قشنگ میشی
+اگه اجازه بدید بزارید برم آماده بشم (با گونه های سرخ)
_باشه برو زیاد خوشگل نکنیا!
+اوه...اوه خرگوش ما غیرتی شد(بالبخند)
_ا/ت...جدی گفتم
+باشه
ساعت چهار و نیم بود شروع کردم به آرایش کردن....آرایشم تموم شد موهام و حالت دادم ...لباسمو پوشیدم و رفتم پایین چون کوک منتظرم بود......
ویو ا/ت
من استادم که ایران بود و چند روز پیش باهاش حرف زدم گفت اونجا یه مسابقه ی کشوری هست ۳ رانده
گفت که اگه میتونی شرکت بکن
منم گفتم باشه تاریخش مال یه ماه دیگه بود
میخوام امشب توی ماشین بهش بگم....که کمکم کنه مدال طلا رو بگیرم ....
آخه خیلی به دردم میخوره......
پارت ۱۸
_دوتامون نفس نفس میزدیم....
+دیوونه(با خجالت)
_آره دیگه دیوونه ی تو عم
+خب دیگه نمیخواد مزه بپرونی(با لبخند)
_باشه...
خم شد و توی گوشم گفت....
_امشب مراقب خودت باش....من اگه مست شم کسی نمیتونه جلومو بگیره....
+از خجالت شبیه گوجه شده بودم...
_چقدر خجالت میکشی قشنگ میشی
+اگه اجازه بدید بزارید برم آماده بشم (با گونه های سرخ)
_باشه برو زیاد خوشگل نکنیا!
+اوه...اوه خرگوش ما غیرتی شد(بالبخند)
_ا/ت...جدی گفتم
+باشه
ساعت چهار و نیم بود شروع کردم به آرایش کردن....آرایشم تموم شد موهام و حالت دادم ...لباسمو پوشیدم و رفتم پایین چون کوک منتظرم بود......
ویو ا/ت
من استادم که ایران بود و چند روز پیش باهاش حرف زدم گفت اونجا یه مسابقه ی کشوری هست ۳ رانده
گفت که اگه میتونی شرکت بکن
منم گفتم باشه تاریخش مال یه ماه دیگه بود
میخوام امشب توی ماشین بهش بگم....که کمکم کنه مدال طلا رو بگیرم ....
آخه خیلی به دردم میخوره......
۱۳.۹k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.