[bad student]

[bad student]

هنوزم از زبان راوی

و کوک از همین لذت میبرد جونگکوک تو اون لحظه فهمیده بود که ا/ت دیوونش کرده چون همین که از روی لباس لای پای اون میکوبید داشت میومد (خودم دارم خجالت میکشم)
زمانی که کوک داشت میومد مقداری زانوهاش شل شدن و باعث شد ا/ت بتونه راه فراری پیدا کنه و جونگکوک رو حل بده و سریع از در مدرسه فرار کنه (برای کسایی که منتظر اسمات بودن یه دو سه پارت دیگه صبر کنین عزیزان)


ا/ت ویو

سزیع دوییدم رفتم تو ماشین وای این بدترین تجربم بود البته که اولین بارمم بود و ولی مهمتر از همه اینه که من نمیتونم دوباره برگردم این مدرسه و..ولی برای زیاد کردن سابقم برای تدریس تو کشورای خارجی...باید حداقل یه سال اینجا درس بدم......😟

کوک ویو

اوف چقدر خوب بود و...ولی الان چی میشه ؟ اگه دیگه نیاد مدرسه چی؟وای پسر اخه چه وقت این کارا بود...اااوووفففف

ا/ت ویو

در خونه رو باز کردم و رفتم تو در رو کوبیدم که بسته شه یه نودل گذاشتم رو گاز با این حال که یکم ناهار خوردم بازم گشنمه......
لباسامو عوض کردم که گوشیم زنگ خورد مثل همیشه لیا
+بله
¤بله چیه ؟ بگو جانم!
+حزف میزنی یا قط کنم
¤وا چته امروز تو؟
+هیچی
¤راستی پسره چی میخواست؟
+هیچی نمره
از اون بخشش صرف نظر کردم
¤خوب راستش میخواستم بگم میشه یه چند تا سوال برای امتحان فردا طرح کنی ؟
+تو تا حالا دیدی دبیر شیمی سوال ریاضی طرح کنه؟
¤ای سگ اخلاق
+خدافظ
بوی نودله خواب از سرم پروند چه بوی خوبی میده یادم باشه همیشه از اینا بخرم

کوک ویو

چرا این امتحانا آدمو ول نمیکنن؟ اخه ریاضی پدرم دراومد انقدر خوندم..‌‌‌.....ولی عوضش یه شام خوب داریم البته همیشه وضع همینهجای خوب ،غذای خوب و لباس خوب........

خوب تموم شد امیدوارم خوشتون اومده باشه الان بعدی رو میزارم که زود به اسماتش برسیم