فکر میکنی من حرف تورو باور میکنم هه احمق

𝘱:²⁰

/فکر میکنی من حرف تورو باور میکنم هه احمق

رفت طرف ا/ت شروع کرد با شلاق زدنش
+ایییی درد داره نکننن
_تهیونگگگگگ
+عاحح نزننننن

کوک برای اولین بار بغض کرد اون پسر سرد خشن الان بغض تو گلوش بود پس داد زد

_تهیونگ هر کاری میخای با من کن اونو ولش کن( داد لکنت)
تهیونگ شکه شده که کوک بغض داشت

اینقدر ا/ت رو زده بود تمام بدنش خونی بود که یدفعه از حال رفت
/فکر میکنی من با تو کار ندارم ها

گلوشو میگیره
/هوم تازه اولشه قراره بیشتر از این درد بکشی
_چی میخای چیکار کنی
/قراره عروسک کوچولوت یه حالی بهم بده

_چی نه بهش دست نمیزنی اون مال منه لطفا کاری باهاش نکن
تهیونگ گلوشو ول میکنی بدن بیجون ا/ت

بغل میکنه میره بیرون
_به همین خیال باش فکر میکنی میزارم بهش دست بزنی

تهیونگ ا/ت رو گذاشت رو تخت کنارش نشست بهش نگاه کرد

/هوم خیلی دلم میخواست تورو مال خودم کنم
لباشو گذاشت رو لبای ا/ت شروع کرد به

بوسیدنش لباسشو در اورد( منحرف نباشین باکسر پوشیده 😂)
روی ا/ت خیمه زد به اجسام صورتش

نگاه کرد سرشو برد طرف گردنش شروع کرد به مارک گذاشتن سوتینشو باز کرد سینه هاشو تو دستش گرفت فشار داد

که یدفعه در بازشد بله کوک وارد میشود دریم دریم
_هه فکر کردی میزارم به اموالم دست بزنی

/تو تو چجوری
_هه یعنی اینقدر خری که حتا به نگهبان های خودتم باور داشتی
شرط
comment:⁴⁰
Like:⁶⁰
follow:¹⁷⁵⁰