فیک وقتی دوسش داری نمیدونه پارت ۱۱

فیک وقتی دوسش داری نمیدونه پارت ۱۱

جیمین =ماری کجایییییی

ماری=داریم میری بارررر😒

جیمین=چرت نگو بشین سر جات

ماری=به توچه تو برو پیش همون یونجی 😐

جیمین=ای باوااا لوس نشو دیگه

ماری=خدافظ من رفتم حاظر شم برم بار باییی

جیمین=غلط کردی یعنی بفهمم رفتی بار میکشمت

ماری=ببخشید شما کی باشین😐

جیمین=ماری الان کجاییییی🤬

ماری=خون دوستم 😒

جیمین=ببین ماری من تو وقتی از بار اومدیم به یونجی تجاوز کردن بعدش من مجبور شدم بیام پیشش بعد قرص خورده بود لطفا درک کن

ماری=راست میگی

جیمین=اره حالا نمیری باررر

ماری=چرا میرم●~●

جیمین=جرعت داری برو

ماری=خدافظ

جیمین=اع قط کرد حالا من چیکار کنم بزار دوباره زنگ بزنم

از زبان جیمین
دختر اسکل جواب نمیده حالا که اینجوری شد دوست دارم فقط رفته باشی میکشمت جرعت داری برو نباید بزارم حالا جوکار کنم آدرس خونه دوستشم بلد نیستم

جیمین=دارم دیوونه میشم


یونجی=جیمین جیمین

جیمین=جونم چی شده

یونجی =کمکم میکنی پاشم

جیمین=اره پاشو

جیمین=یونجب الان خوبی

یونجی=اره خوبم نگران نباش ولی بهم تجاوز شده جیمین یادم میوفته از خودم بدم میاد🥺

جیمین=درکت میکنم قصه نخور سی کن فراموشش کنی گرفتمش بغلم تا قصه نخوره 🥲

یونجی =جیمین راستی داشتی با ماری حرف میزدی چیشد

جیمین=هیچی میگه میخاد بره باررر😒

یونجی=نه نزار بهش تجاوز میکنن نزاررررر🥺

۳۰لایک
۲۵کامنت
لایک کن ●~●