سلام دوستان عزیز✋

سلام دوستان عزیز✋
من عبدالرسول زرین هستم😊 البته به لطف دوستان عزیزم به صیاد خمینی هم معروفم😀
خیلی خوشحالم که توجمعتون در ویسگون هستم؛☺ ️

اهل یه روستای خوش آب وهوا ☀ ️⛅ ️ وسر سبز 🌲 🌴 🌳 به اسم دهدشت از توابع استان کهکیلویه وبویراحمد،
سال 1320به دنیا اومدم🌷

4ساله بودم که بابام و6ساله بودم که مادرم به رحمت خدا رفتند😭 😔 ، وداییم شد سرپرست من،
9ساله بودم که تازه فهمیدم دنیا دست کیه،وچقدر با خان وخان بازی حق رعیت وقشر کارگر رو میخورن، اما حیف که بچه سال بودم وکاری از دستم برنمیومد..

همین که 15ساله شدم وپشت لبم یه کوچولو سبز شد😊 ،دیگه طاقتم طاق شد وزدم از دهات بیرون🚶 ،سعی ام این بود که روپای خودم بایستم،
رفتم اصفهان وتا 27سالگی که دوباره رفتم وخانواده مو پیدا کردم،ازشون بیخبر بودم،ودرواقع گمشون کرده بودم،

تواین مدت ازدواج💍 کردم،ویه مغازه ی لباس فروشی حوالی مسجدبابا علی🕌 عسگر باز کردم واونجا مشغول بودم،🌸
البته کنار لباس فروشی علیه طاغوتی های هم یه فعالیت هایی میکردم😊

ساواک هم خیلی تلاش میکرد ازم آتو بگیره،ولی زهی خیال باطل
خداروشکر زد وانقلاب شد✌ ️
 ولی مگه این دشمن لعنتی دست بردار بود؟

من که بعد از انقلاب عضو سپاه شده بودم،☺ ️همه جوره فدایی بودم وگوش به فرمان امام،🌸
رفتم کردستان برای جنگ با ضد انقلاب،
باشهید حسین خرازی اونجا آشنا شدم وشدیم یار غار🌷

خلاصه شدم تک تیرانداز،من بودم ویه تفنگ🔫 اس وی دی،
(البته بعدها در مورد این تک تیراندازی ها یه مقایسه هایی شد که آخر سر میگم بهتون)
 زد وجنگ شد،من رفتم جبهه ی جنوب،🌸

این تیرهای تک ما بدجور اعصاب بعثی هارو ریخته بود بهم،
یه بار یه تپه دست بعثی ها بود،بچه هارو کلافه کرده بودند،
باهمین اس وی دی آزادش کردم☺ ️،
شهید حسین خرازی 🌷 بهم میگفت گردان تک نفره،
البته حاج حسین به من خیلی خیلی لطف داشتند😊

یه بار بایه تک تیر انداز بعثی مستقیم رودر رو شدیم،یه جور دوئل بود،باهم شلیک کردیم،من مغزشو پوکوندم،اما گلوله ی اون فقط لاله ی گوش من رو برد،
چقدرم که ادعاش میشد

اینم یه خاطر از من 👇 👇

نزدیک بعثی ها بودیم،خیلی فاصله نداشتیم باهم،لا مصبا هیچ حرکتی نمیکردن
منم که خسته شده بودم
یهو بلند شدم به عربی گفتم جاسم کیه؟
یکی از اون طرف بلند شد و گفت من
منم زدمش😊
یه مدت گذشت پاشدم داد زدم
رحمان کیه؟
یکی بلند شد گفت من
زدمش
بعثی ها که تازه دوزاری شون افتاده بود،منم که میشناختن یهو بلند شدند گفتند رسول کیه؟
به خیال خودشون بچه زرنگ بغداد بودن
من جواب ندادم
یه چند دقیقه دیگه بلند شدم گفتم
کی بود با رسول کار داشت؟
یکی بلند شد گفت من✋
منم زدمش😀 😅

خلاصه صدام حسابی از من کفری بود و20تا تک تیرانداز رواجیر کرده بود برای کشتن من،
منم که جون سخت،😄
اونقدر ترکش ریز ودرشت تو تنم داشتم که 60درصد از کار افتاده شده بودم،البته بقول دکترا

اخرسرهم تو عملیات خیبر یه شربت شیرین خوردم و به آرزوی همیشگیم شهادت رسیدم🌷 و رفتم بهشت😀

💠 سایت دفاعی پاکستان درباره رسول زرین می‌نویسد: عبدالرسول زرین متولد 1941 تا 1983 جز بهترین نظامیان ایرانی در جنگ ایران و عراق بوده که با 700 شلیک موفق منجر به نتیجه موفقترین اسنایپر (تک تیرانداز ایرانی است).🌸

البته مهم نیست ها،ما که برای ثبت رکورد واین حرفا تیر در نمیکردیم،
ما رفته بودیم فرمان ولی فقیه مونو لبیک بگیم ودر راه خدا بجنگیم
وبه عند ربهم یرزقون... دلخوش بودیم😃
نه من ،نه هیچ کدوم از هم قطارام دنبال معروفیت واین حرفا نبودیم،☺ ️
حالا بذار هی دلشونو خوش کنن و برا این خارجیه فیلم بسازن وبگن بهترین تک تیرانداز جهانه
هیشکی ندونه من یکی که میدونم نیست😄 ویک پنجم منم شلیک نداشته،🌸

در آخر اینم بگم ما حاضر بودیم برای یه لبخند رضایت امام جون بدیم😍 ،شما چی؟؟؟؟؟
حواستون به ولی فقیه تون هست🌸

ای