(new model) part 1
(new model) part 1
اکی قبل اینکه شروع کنم اینو بگم کهههه
هیچی فقط حمایت کنید
ویو ا.ت
های من من ا.تم خب ۲۱ سالمه و حرفم عکاسیه ولی هیچکاری در راستای حرفم انجام نمیدم
از سه سال پیش که اومدم کره هیچ غلطی نکردم(دوستان اگر من انقد راحت حرف میزنم من را ببخشید (: ) ینی فقط خوردم خوابیدم که البته هیکلمو خوب نگه داشتم اما من از نظر شغلو کارو اینا میگم عین خرس خونه عموم میمونم
ولی خب بالاخره تصمیم گرفتم که شروع کنم
با خودم گفتم که از فردا میوفتم دنبال کار چون من چند باری از مدلای مختلف عکس گرفته بودم و کارمم خدایی خوب بود میتونستم راحت استخدام شم
.
.
.
.
.
همینجور باخودم فکر می کردم که با صدای در دیدم عموم با اون دختر نچسب چندش رو مخ و غیره...... داره میاد داخل عموم مثل فرشته بود برعکس دخترش
دخترش اسمش هانیل بود واقعا نچسب بود
.
.
همینجوری داشتم بهش فوش میدادم که با اون صدای نکرش صدام کرد
هانیل: به چی فکر میکنی 😒
ا.ت: به اینکه چقد تو با عموم تفاوت ها داری چه از لحاظ قیافه و چه از لحاظ اخلاقی
هانیل: میدونستی نظرت واقعا برام مهم نیست
ا.ت: میدونستی من نظر نمیدم و واقعا دارم راستشو میگم
عمو(جه اوون): بچه ها بسه بیاین شام
به هانیل یه چشم قره رفتم و نشستم رو صندلیم
ا.ت: عمو هانی کجاس؟ (پسرعموم)
جه اوون: رفته بیرون کا پیدا کنه
ا.ت: اها
هانیل: ا.ت جونم شما کی قراره دنبال کار باشی الان سه سال فقط داری پول مارو میخوری😒😏
ا.ت: اتف..
اومدم حرف بزنم که پرید وسط حرفم
هانیل: اها کسی تو رو استخدام نمیکنه🤣
ا.ت: اتفاقا چون شغل من مثل تو نیست یکم کارم سخته من نمیرم یه اینو اون لباس بفروشم من عکاسم ، عکاس مدل های معروف
هانیل:....
لطفا حمایت کنید دوباره♡
اکی قبل اینکه شروع کنم اینو بگم کهههه
هیچی فقط حمایت کنید
ویو ا.ت
های من من ا.تم خب ۲۱ سالمه و حرفم عکاسیه ولی هیچکاری در راستای حرفم انجام نمیدم
از سه سال پیش که اومدم کره هیچ غلطی نکردم(دوستان اگر من انقد راحت حرف میزنم من را ببخشید (: ) ینی فقط خوردم خوابیدم که البته هیکلمو خوب نگه داشتم اما من از نظر شغلو کارو اینا میگم عین خرس خونه عموم میمونم
ولی خب بالاخره تصمیم گرفتم که شروع کنم
با خودم گفتم که از فردا میوفتم دنبال کار چون من چند باری از مدلای مختلف عکس گرفته بودم و کارمم خدایی خوب بود میتونستم راحت استخدام شم
.
.
.
.
.
همینجور باخودم فکر می کردم که با صدای در دیدم عموم با اون دختر نچسب چندش رو مخ و غیره...... داره میاد داخل عموم مثل فرشته بود برعکس دخترش
دخترش اسمش هانیل بود واقعا نچسب بود
.
.
همینجوری داشتم بهش فوش میدادم که با اون صدای نکرش صدام کرد
هانیل: به چی فکر میکنی 😒
ا.ت: به اینکه چقد تو با عموم تفاوت ها داری چه از لحاظ قیافه و چه از لحاظ اخلاقی
هانیل: میدونستی نظرت واقعا برام مهم نیست
ا.ت: میدونستی من نظر نمیدم و واقعا دارم راستشو میگم
عمو(جه اوون): بچه ها بسه بیاین شام
به هانیل یه چشم قره رفتم و نشستم رو صندلیم
ا.ت: عمو هانی کجاس؟ (پسرعموم)
جه اوون: رفته بیرون کا پیدا کنه
ا.ت: اها
هانیل: ا.ت جونم شما کی قراره دنبال کار باشی الان سه سال فقط داری پول مارو میخوری😒😏
ا.ت: اتف..
اومدم حرف بزنم که پرید وسط حرفم
هانیل: اها کسی تو رو استخدام نمیکنه🤣
ا.ت: اتفاقا چون شغل من مثل تو نیست یکم کارم سخته من نمیرم یه اینو اون لباس بفروشم من عکاسم ، عکاس مدل های معروف
هانیل:....
لطفا حمایت کنید دوباره♡
۳.۴k
۰۸ تیر ۱۴۰۲