پارت21فصل2

پارت21فصل2

ا.ت
نمیدونم کوک کجا رفت
😎: سلام خانم
ا.ت: سلام
😎: متاسفم برای پرتاب گلوله برف
ا.ت:نه اشکالی نداره ولی دیگه رو کسی پرتاب نکن
😎: ببخشید بله حتما
ا.ت: راستی شوهرم اومد سراغتون بهتون گفت
😎: بله
ا.ت: نفهمیدید کجا رفت
😎: نه بازم عذر میخوام خدانگهدار
ا.ت: خدانگهدار
اخه کجا رفته
کوک: چرا یه نگاهی به پشتت نمیندازی
ا.ت: کوکی
کوک: جانم
ا.ت: چرا رفتی اخه وقتی اومد معذرت خواهی کرد خیلی دلم براش سوخت
کوک: عزیز دلم کسی نباید به تو آسیب برسونه چون با من طرفه
ا.ت: من که اسیب ندیدم
کوک: خب ول کن بریم سراغ ادم برفی ها
ا.ت: باشه
ــــــــــــــــــــــــــــــ
نیم ساعت بعد
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
کوک: ماله من تموم شد
ا.ت: ماله من هم همینطور
کوک: ببینم
ا.ت: اینا
کوک: خوبه ولی مال من بهتره
ا.ت: ببینم نه اصلا ماله من بهتره
کوک: یه چیز الان عکسارو میزاریم اینستا تا ده دقیقه دیگه نگاه میکنیم ببینیم ماله کی بیشتر لایک خورده
ا.ت: باشه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ده دقیقه بعد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کوک: تموم شد چندتا لایک خوردی
ا.ت: ۲۰۰
کوک: ببینم
ا.ت: اینا تو چند شدی ببینم
کوک: خب یه چند دقیقه دیگه بمون
ا.ت: نه تو ۱۹۹شدی حتی خودت هم لایک کردی من همچین کاری نکردم پس من برنده شدم
کوک: خب چیکار کنم
ا.ت: یه لحظه وایسا فکر کنم
کوک: باشه
ا.ت: خب میدونم چی بگم
کوک: بگو
ا.ت: میری پیش پدرت میگی من از یه دختره خوشم اومده میخوام به ا.ت خیانت کنم

#کوک
#فیک
#سناریو