whenthemoonSpeak

#when_the_moon_Speak

P5

ویو هانا:رفتیم تالار سوگند باهم بودن خوندیم و پای برگه امضا زدیم همه چی داشت خوب پیش میرفت من حالم از شلوغی زیادی بد شود رفتم بیرون هوا بخورم کسیو دیدم که باورم نمی‌شود که زنده باشه همینطوری قدم قدم نزدیکم میومد اون حتی صدای کفش پاش اذیتم میکرد

شخص:های لیدی...اوممم اگه میدونستم تو این لباس انقدر جذابی ماله خودم میکردمت بجای اینکه برای یه ایدل سوسول باشی

هانا:فکر نمیکردم بعد اون همه اتفاق زنده باشی

شخص:او آشامیدنی داشتم تو بگی خوشحالم که زنده ای

هانا:بس کن بس کننن(داد میزنه)بهتره بری از اینجا وگرنه بلای سرت میارم که ایتالیاییا باهات انجام ندادن

شخص:اینطوری نگو خودت میدون عاشق این سایکوتم(افرادی که شخصیت های مختلفی دارن روی عصبیشونو نشون میدن میگن سایکو)

هانا:خودتم میدونی میتونم کاری کنم که هروز آرزوی مرگ کنی

شخص:فکر میکردم این روتو تغییر دادی

هانا:اشتباه میکنی اونه که منو تغییر داده توم منو تغییر دادی فقط تو نه همه تون منو تغییر دادین ..... الانم برو

شخص:باشه تو راست میگی من میرم ولی بدون بدون من همتون هیچی نیستید

ویو هیونجین:یک ربع که هانا رفت بیرون نیومد رفتم دنبالش دیدم زل زده به بچه های کوچولو لبخند میزنه اروم رفتم کنارش در گوشش گفتم

هیون:دوست داری توم یه بچه داشته باشی(*عه عه چی شود😶)

هانا:من یه دونه نمیخام دوتا یا سه تا میخوام (خواهرم خودت به چوخ میری)

هیون:اوم مطمئنی میتونی از پسش بر بیای

هانا:یجوری رفتار میکنی انگار از ته قلبت منو دوست داری....نیاز نیست اینطوری رفتار کنی وقتی کسی پیشمون نیست

#BTS_ARMY #sterykids #black #blackpink #jimin
#jin #jisoo #the_boyz #namjoon #suga #jhope
#joon_jung_kook #Hyunjin #Hwang_Hyunjin
#kimtaehyung #taehyung #lisa
#Rose #Bangchan #Changbin #Han #Lino #E.N
#Sungmin #Felix
#Sangyeon #Jacob #Yonghoon #Hyunjae #Jooyeon
#Kevin #New #Kyo #Jo #Hak-nyeon #Soon-woo
#G_ldol #Mayon #mini #Soyeon #Yuki #Shuhua

امیدوارم خوشتون آمده باشه