پارت ۶

پارت ۶
.
تهیونگ : پس شما اینجا چه غلطی میکردین(داد)
.
خلاصه تهیونگ کلی دنبال ا/ت گشت اما اونو پیدا نکرد
تهیونگ ویو
کلی دنبال ا/ته گشتم اما پیداش نکردم 💔کاش انقد باهاش بد نبودم تازه فهمیدم عاشقش شدم الان نمیدونم چیکار کنم الان حالش خوبه؟ چیزی کم نداره ؟
ا/ت تروخدا برگرد جبران میکنم(گریه)
.
ا/ت ویو
بیلیطم شد و رفتم ایران الان زندگی خوبی داشتم دیگه هم از تهیونگ نمی‌ترسم تصمیم گرفتم برگردم کره
.
رسیدم کره خیلی خوشحال بودم کشور مورد علاقم
رسیدم به خونه ی قبلیم
هعی یادش بخیر اون تهیونگ عوضی منو دزدید🥲💔
مهم نیس بهش فکر نکن تو الان زندگی خودتو داری و ازش نمیترسی
.
بادیگارد : الو سلام آقا
تهیونگ : بنال(تقریبا مست)
بادیگارد : ما خانم ا/ت رو پیدا کردیم
تهیونگ : چیییی آدرس بده سریع اومدم
تهیونگ ویو
بلخره میبینمت فرشته کوچولو قول میدم واست جبران کنم 🥲💔
خلاصه تهیونگ رسید در خونه ا/ت به افرادش گرفت که برن
خودش هم زنگ زد
ا/ت : بله کی هستی؟
تهیونگ : اگه صدامو بشنوه میفهمه عوضش کردم گفتم : خانم پستچی هستم از طرف شخصی نامه ای دارید
ا/ت : رفتم درو باز کردم که با چیزی که نمیخواستم روبه رو شدم....
.
#فیک