زندگی سم من«پارت پونزدهم»

زندگی سم من«پارت پونزدهم»
این داستان: در پشت صحنه چه میگذرد🌚
(خببب میخواین بدونین کارکترا در چه وضعی هستن؟ خبب بریم ببینیم)
باجی هم عرعر میکنه نمیخواد این تیکه از فیلمو بازی کنه ಠ_ಠ
چیفویو هم بیخیال سرش ت گوشیه(مانند عکس پارت ಥ‿ಥ)
دراکنم.. چ بگویم تو اتاقه با اما... عااا منحرف نشین اما داره دراکنو ارایش میکنه ಠ_ಠ
چی یو هم... خب از اونجایی ک با چیفویو قهره مثلا میخواد حرصص چیفویو رو در بیاره اما چیفویو ی ما چی یو رو ب چپشم نگرفته ಠ_ಠ
ریما هم چ عرض کنم... رو پای ران و ریندو نشسته و ب افق خیره شده
کنجو و ماگا هم دارن سر اینکه کی تیکه ی اخر پیتزارو بخوره دعوا میکنن ಠ_ಠ
منم دارم کیساکی و مایکیو جدا میکنم تا همو جر ندن
هانما و سانزو هم دارن سبزی پاک میکنن و غیبت میکنن ಠ_ಠ
پشمکای زیفا هم که چند روز دیگه تولدشونه دارن دعوا میکنن سر اینکه کیک چ طعمی باشه و عکس روش چی باشه ಠ_ಠ
ایزانا و شینم دارن گیم میزنن
کاکائو هم پیش ایزاناس و تشویقش میکنه
واکاسا هم داره شینو با اسفالت یکی میکنه ک دوس دختر خوب پیدا نکرد هیچ تو ی گیم داره از ی بچه ی 17 ساله میبازه ಠ_ಠ
__________________________________________
خببب بچه ها من دیگه نمیتونم ادامه ی پارتو بنویسم...
چون انقد درس خوندم گردنم خیلی درد میکنه چشام و سرم هم همینطور
امیدوارم درکم کنید
ولی فردا مدرسم تموم میشه و میام تا بیشتر پارت بدم
تا پارت بعد جانهههه