هم اتاقی اخمو من

#هم اتاقی اخمو من
پارت پنجم

ا/ت
ا/ت:هووی هوووی اقا پسر جیمین خان اقاااا بیدار شید جناب پارک
ایخداا اینم که بیدار نمیشه دوباره همونطور که تکونش میدادم ادامه دادم: جیمیننن هی مردکک
هوف نه بابا این اینجوری بیدار نمیشه بزار ببینم
دستمو بردم سمت دماغشو گرفتمش
اوپس فکر کنم رو دماغش حساسه اقای خوانندمون
جیمین:هی چیشده
یا ابلفضل اینجوری که این اخم کرده گمونم زنده بیرون نرم از اینجا
جیمین:چندبار بگم ادبو رعایت کنید خانوم به اصطلاح محترممم
ا/ت:اوووو باشه حالام شما اقااای باادب و محترممم
میخواستم بگم یکی همش در میزنه از چشمی نگاه کردم یه خانوم بود همش اسمتو صدا میزد
والا میخوای برم خودم باز کنم درو

یهو از جاش پرید
وا اینم که جنیه خواننده مملکت از دست رفت
جیمین: واای امروز قرار بود مامانم بیاد اینجا
من الان بهش بگم تو کی هااان؟
ا/ت: هوشههه سر من داد نزنا حقیقتو بهش بگو دیگه
جیمین: خانوم فاقد ادب مادر من چنین حرفیو قبول نمیکنه مطمئنم ببینتت تا باهم مزدوجمون نکنه از اینجا نمیره
چطوره تو ده دقیقه ساکت و مثله ادم یه گوشه بشینی من برم مادرمو دست به سرم کنم حل و فصل شه هووم؟

ا/ت: واا مثله ادم بشینم مگه الان چیم هاا مودبانه درخواست کن بدووو عاا افرین پسر خوب
جیمین: ایش.. گیر عجب ادمی افتادیما هوف
باشه میشه لطفا چند دقیقه اروم بتمرگی تویه اتاق خانوم محترمممم؟

مردک مفسد محترم یجوری میکشه انگار..
جیمین:نونو رد شدید اقای محترمممم"هع مردک میخوای به من بزنی حالا بگیرش"
وایی مامانم پشت در خسته شد برم درو باز کنمم

جیمین:لعنت بهتتت
باشه باشه خواهش میکنم لطفا کمکم کن مادرمو دست به سر کنیم
ا/ت:..