دروازه مرگ

دروازه مرگ

پارت ۴


[ویو تهیونگ]

چیزی نیست تهیونگ این فقط ی طنابه کخ باید از روش رد بشی.

ناتالی: بیا پایین پسر کوچولو بیا اینجا و نشون بده که با منی.[خنده]

تهیونگ: تو دیگه کی هستی؟

ناتالی: ینی ملکه جهنم رو نمیشناسی؟

تهیونگ: چی مگه شیطان کسی نیست که صاحب جهنمه؟

ناتالی: هی بچه جون اون مال تو داستاناس اینجا ی فرشته خوشکل به اسم ناتالی هست که باید بیای پیشش.(خنده)

والریا: دهنتو ببند ناتالی این پسر اول و آخرشم میاد پیش خودت( پوزخند)

تهیونگ: ها؟؟؟

ناتالی: پسرم بدو بیا پیش مامانی تو که دلت نمیخواد ناراحتش کنی(مظلوم و بعد خنده)

تهیونگ: خفه شو عوضی(عصبی)

ناتالی: چی گفتی؟....پسرا مثل اینکه یکی مامانی رو اذیت کرده نظرتون چیه بهش درس بدید؟( خنده)

جن ها و گناهکارا: چشم


تهیونگ:چی اینا دیگه چه کوفتین گمشید گمشید کنار.

ناتالی: زود باش خودتو پرت کن.

تهیونگ: نه نکن هولم نده عوضی.

جن ها: بیا پایین ....بیا پایین....بیا پایین( باهم دیگه)


تهیونگ: نخ من نمیخوام برم جهنم.


ناتالی: زود باش بقیه هم مشتاق آمدنت هستن تهیونگا.

تهیونگ: نهههههههه( پرت شد پایین)


ناتالی: بلخره ت.......توماس.


تهیونگ: ای خدا سرم.....توماس دیگه کدوم خریه.


ناتالی: توماس این تویی.


والریا: با کسی که شبیه اون هست خودتو گول بزن( خنده)



ی لایکمون نشه؟!