اسم رمان:وقتی ناخاسته خطرناک ترین مافیا عاشقت میشه و میدز

اسم رمان:وقتی ناخاسته خطرناک ترین مافیا عاشقت میشه و میدزدتت و مجبوری عروسش باشی و........
پارت:21

رفتم داخل حیاط تهیونگ رو دیدیم
جیمین: سلام ته
تهیونگ: سلام راستی تبریک میگم
جیمین: ممنون
تهیونگ: میدونی دشمنات منتظر یه نقطه ضعف از تو
جیمین: اره میدونم ولی این اولین و اخرین بچمه
تهیونگ: چی میگی جیمین
جیمین: خب تقصیر منه تو دوره پریودی جنی باهاش رابطه داشتم و به رحمش اسیب زیادی وارد شده این اولین و اخرین بچمه پس باید ازش خوب مراقبت کنم
تهیونگ: متاسفم
جیمین: ببخشید من باید برم
رفتم سوار ماشین شدم جنی اروم اروم اومد سمت ماشین
جنی: جیمین کجا میری
جیمین: میرم کارای سفرمون رو درست کنم
جنی: میشه منم بیام
جیمین: نه نمیشه
جنی: داری دروغ میگی الان میری پیش اون منشی هیزت بعد سراغ بقیه کارمندای زنت
از ماشین پیاده شدم یه سیلی بهش زدم
جیمین: دفعه اخرت باشه درمورد کارمندام و منشیم اینطوری حرف میزنی
سوار شدم و رفتم
(جنی ویو)
همونجا نشستم شروع کردم به گریه کردن
تهیونگ: هی هی اروم باشه اصلا یادته میخواستی منو اوپا صدا کنی نمیزاشتم
جنی: اوهوم
تهیونگ: باشه از الان به بعد میتونی اوپا صدام کنی
جنی: میزاری
تهیونگ: اره فقط گریه نکن
جنی: چشم ته ته اوپا
تهیونگ: چی بهت بگم اخه
جنی: اوپا دیدی بخاطر یه هرزه منو زد
تهیونگ: بهش فکر نکن بریم داخل سرده سرما میخوری
جنی: باشه
تهیونگ بردم اتاق
تهیونگ:بچه بدنیا بیاد اسمش رو چی میزاری
جنی: اون اگر دختر شد میزارم جی سون به معنی(شجاعت) اگه پسر شد میزارم جی وون به معنی( زیبایی)
تهیونگ: قشنگه

#he_so