من ماهت میشم تو خورشیدم🙃🤍🐾

من ماهت میشم تو خورشیدم🙃🤍🐾
پارت ۱
#پانیذ
من:حوصلم سر رفته بود زنگ زدم به نیکا(پانی و نیکا باهم رفیق خیییلی صمیمین) بعد بوق پنجم برداشت گفتم گاو چرا جواب نمیدی
نیکا:پانیذ زنگ زد بهم جواب دادم با شوخی بهم گف گاو کجا بودی منم گفتم دستم گیر بود الاغ یکم خندیدیم بعد به پانیذ گفتم کار دارم عشقم ببخشید باید برم
من:باهم یکم خندیدیم یهو نیکا با یه حسی بهم گف ام ام پانی ببخشید کار دارم باید برم یجورایی یه حسی گرفتم صبح بود رفتم دسشویی کارای مربوط رو انجام دادم صورتمو خشک کردم لباس خوابمو در اوردم لباس تو خونه ای پوشیدم رفتم جلو آینه موهامو بافتم یع بالم لبی زدمو رفتم برا صبحونه که نامادریم که اصلا خوشم نمیاد ازش رو دیدم هیچ حرفی بینمون ردو بدل نشد تا اینکه تموم کردیم رفتم تو اتاق نشستم رو تاب چندتا ویدیو گرفتم راستی (پانیذ عادت ارایش کردن هم نداره کلا بچه حال نمیکنع با لوازم دخترونه😂😁)
رفتم رو تخت ولو شدم یهو خواب برد
دوس دارم از الان کرم بریزم 😂