part 1

P1
ویو ا.ت:
ساعت ۶ و ۵ دقیقه بود.بیدار شدم.رفتم اتاق لونا دیدم لونا کاملا تو خواب برعکس شده و از تخت آویزون شده بود.رفتم دستشویی و صورتمو شستم.رفتم سمت آشپزخونه و آبو گذاشتم جوش بیاد.رفتم لونا رو بیدار کنم.
لونا بیدار شد و رفت تا آماده بشه.اوتمیل درست کردم و قهوه هارو توی فنجونا ریختم.رفتم که آماده بشم.لباسامونو پوشیدیم و صبحونه رو خوردیم و رفتیم توی پارکینگ تا بریم دانشگاه.(ا.ت و لونا کامپیوتر خوندن.ا.ت برنامه نویسه ولی لونا انیمیشن سازی کار میکنه و هر دوشون آرمین.)
توی راه بودیم و آهنگ life goes on پلی میشد.
-:خدایی خیلی خوبهههههه
+:چی خوبه ساعت ۷ صبح؟
-:صدای کوکی
+:کوکی همش خوب بوده وگرنه معشوقه تو نمیشده که
-:تنت میخاره ها!حیف که پشت فرمونی وگرنه قلقلکت میدادم
+:قلقلکم بدی باهم از ماتریکس خارج میشیم.من همینجوریش به سختی دارم رانندگی میکنم دیشب تا دیروقت داشتم اون پروژه ای که استاد گفته بودو تکمیل میکردم درست نخوابیدم پس به نفعته تایم استراحت قهوه به دستم برسونی.
-:کدوم پروژهههههه؟!چرا به من نگفتی!
+:نه این پروژه رو خودش شخصا بم داد.باید ۳۰ خط پایتون مینوشتم واسه سال پایینیا.خیلی خوب درنیومد ولی قبول میکنه.
-:سکتم دادی ا.تتتتت
+:سکته کنی قلب مسترجئون جریحه دار میشه نکن باهاش همچین.
+:ببند...