جین:بلونبونین... ظرفا با ته و ا.ت

جین:بلونبونین... ظرفا با ته و ا.ت
جین:چند دقیقه بعد دستم درد نکنه..
یه. نگاه به هوبی کردم... دستمون هم درد نکنه
یونگی:ای بابا ددست همه درد نکنه
. ا. ت:ممنون بابت غذا
تهیونگ:ا.ت بیا من نصف ظرفا رو شستممم
( من عاشق اینم که یه کاراکتر غش کنه و گریه اشک بیاد..)
( لایک کن بدو)
( اون دنبال پدر گربه رو هم. بزن.... دستت لایج استیک)
خببب
بعد از شستن ظرف ها....
نامجون:بیان منو یونگی هیونگ فیلم ترسناک پیدا کردیم...
ساعت ۸شب*
هوبی:درحال سکته زدن از قیافه ولی ریلکس...
یونگی:خواب و بیداره
ته و کوک:این دوتا چسبیدن به تلویزیون جلو نشستن تو دهن تلویزیون
جیمین:ریلکسه و سر جا های حساس ریکشن نشون می ده
جین:نگاه نمیکنه... به جاش از تو 😂 اشپز خونه دید میزنه
نامجون:مثل جیمین
ا. ت:مثل کوک و تته
جیمین:داشتیم فیلممون رو میدیدیم
که یه صحنه اومد... هوبی هیونگ که یه پارچ اب قند دادیم دستش محض احتیاط
...
ادامه داره...
به شرط اینکه پنج تا کامنت..
پنج تا لایک
) دلم نمیاد میزارم بعدیا رو)