وقتی میری بار و مست میکنی(part13)

وقتی میری بار و مست میکنی(part13)

*ا/ت ویو
نفس کم اوردیمو جدا شدیم
_کوک من پایین منتظرتم
+باشه
رفتم پایین و رفتم تو اشپزخونه که ببینم همه چی مرتبه یا چیزی کم نباشه
_همه چیز امادس؟
&بله خانم، چی میل دارید بیارم
_هیچی فقط اومدم ببینم همه جی امادس یا نه
&چشم
همون لحظه کوک اومد پایین واییییی چقدر هاته این گادد
که یهو زنگ درو زدن
+فک کنم پدرم اومد بیا ا/ت
_اومدم
درو باز کردیمو سلامو علیک کردیمو نشستیم
~پس کسی که دل پسرمو برده شما هستین
+بله پدر من ا/ت خیلی دوست دارم
_(خجالت)
~دخترم نباید خجالت بکشی که
_بله
~پسرم بیا اتاقم باهات حرف بزنم
+چشم، ا/ت من الان میام
_باشه من منتظرتون میمونم
+(لبخند)
*جونگکوک ویو
رفتیم تو اتاق
+بله پدر
~دختر خوشگلیو انتخاب کردی، از همین الان میگم به خاطره این دختر پول خیلی زیادی میگیریم
+پدر
~بله
+من نمیخوام ا/ت ببری
~چرا اونوقت
+چون من عاشقش شدم
~احمق شدی پسر میدونی برای این دختر چقدر بهمون پول میدن
+برام مهم نیست من نمیدمش بهت
~اگه ندیش بهش میگم واقعا شغلت چیه
+یعنی چی پدر شما نمیخواین من خوشحال باشم من کنار ا/ت خوشحال ترینم نمیذارم ببریش
~باشه
+واقعا؟
~اره ولی به یه شرط
+چه شرطی؟
~اگر یه دختر دیگه پیدا کردیو برام فرستادیش میتونی تا اخر عمرت با ا/ت باشی
+حتما
~فقط باید بهتر از ا/ت باشه
+اخه
~مگه نمیخوای با ا/ت باشی؟
+اره
~پس حرف نباشه
+کسی به اندازه ی ا/ت خوب نیست
~دیگه من حرفمو زدم الانم بیا بریم پایین
هوفف بریم پدر
ادامه دارد....
شرطا:
۱۲ لایک
۱۳ کامنت✨