پارت19فصل2

پارت19فصل2

صبح
کوک: عشقم
ا.ت:...
کوک: نمیخوای بیدار شی
ا.ت: دیشب تا صبح بیدار بودیم بزار بخوابم
کوک: عزیز دلم بیدار شو دیگه
ا.ت: چیکارم داری مگه امروز تعطیل نیست
کوک:حداقل بزار صورتتو ببینم
ا.ت: بیا ببین ازم خسته نشدی
کوک:چرا صبح ها اینقدر خوشگلی
ا.ت: اینجوری نگو دیگه
کوک: دلم میخواد یه گردش دو نفری بریم
ا.ت: دلت میاد یونی چی
کوک: خب با اون زیاد رفتیم بیرون فردا تعطیل نیستیم تو هم مرخصی بگیر منم نمیرم سرکار خب تا باهم بریم بیرون
ا.ت: چیشده خیلی دوست داری بریم بیرون
کوک: مگه میشه با عشقم نرم بیرون
ا.ت: بهت شک دارم
کوک: که چی شک داری
ا.ت: داری بهم خیانت میکنی
کوک: چیمیگی برا خودت
ا.ت: اخه میگن وقتی مردا مهربون تر میشن حتما یه چیزی دارن
کوک: من خودم اینجوریم عزیزم بیا بغلم
ا.ت: کوکی
کوک: جونم
ا.ت:احساس میکنم حاملم
کوک: چی داری راست میگی
ا.ت: شوخی کردم😂
کوک: چرا شوخی میکنی من شوخی دوست ندارم من بچه میخوام دوباره
ا.ت: حوصله داریا
کوک: خو بزار دوتایی بریم بیرون حداقل
ا.ت: اینم نه
کوک: حداقل الان پیشم باش
ا.ت: پیشتم که
کوک: بیا بغلم
ا.ت:یه چیزیت هست
کوک: نه عزیزم داشتم به دیروز فکر
میکردم
ا.ت:تو که خواستی بری
کوک: بخدا بخاطر خودت و یونی بود
ا.ت:در روز اینو چند بار تکرار میکنی راستشو بگو
کوک:عزیزم
ا.ت: فردا بریم بیرون
کوک: اهمم بریم برف بازی
ا.ت: خب باشه فردا میریم بیرون

#کوک
#فیک
#سناریو