اسم رمان : عاشق برادر دوستم شدم

اسم رمان : عاشق برادر دوستم شدم
پارت:𖠄6𖠄

اومد و موهای میا رو گرفت و گفت
تهیونگ: حرومزاده بابات که به من بدهی داره
میا: حیف حیف دستام بستس وگرنه خودم میکشتمت عوضی
تهیونگ: اگه یه کلمه ی دیگه بگی دوستت و خودت رو میکشم
ام راستش برای فرار ادم باید زنده بمونه نقشه فرار رو کشیدم نقشم اینه اول باید درخواست خدمتکار بودنم رو قبول کنم و بعد فرار میکنم
هه سو:باشه قبوله خدمتکارت میشم
میا: هه سو چی داری میگی
هه سو:میا اگه قبول نکنیم میکشتمون
تهیونگ: خب تو اسمت چی بود
هه سو: من
تهیونگ: اره
هه سو: اسمم هه سو هست
تهیونگ: و تو اسمت چیه
میا: اسمم میاست
تهیونگ: اوکی هه سو تو خدمتکار شخصی من میشی و میا تو تو اشپز خونه کار کن اینجا چندتا قانون مهم داره که اجوما میاد توضیح میده
میا/هه سو : باشه
بعد چند مین زن میانسالی که فکر کنم اجوما بود اومد دستامون رو باز کرد
و گفت
اجوما: خب دخترا اسماتو چیه
میا: اسمم میاست اجوما خوشبختم
هه سو: اسمم هه سو ست خوشبختم
اجوما: همچنین خب بچه ها ببینید چند تا قانون میگم که اگه زیرپا بزاریدش
ارباب تنبیه تون میکنه پس خوب گوش بدید
میا/هه سو: چشم
اجوما: 1 اتاق و لباس ها مرتب باشه 2 صبحانه ساعت 7صبح بعضی وقت ها ساعت6 صبح ناهار ساعت 3بعد ظهر شامم ساعت 9 شب 3اتاق های بالا نرین 4قهوه ارباب قبل صبحانه ناهار و شام باید روی میز اتاقش باشه
5حرف حرف اربابه 6 هر روز صبح حموم کرد و مرتب باید حاضر باشید
7صبح ساعت 5 باید اماده باشید و اینکه هیچ وقت فکر فرار به سرتون نزن چون اون هر جایی که باشید پیداتون میکنه و به بد ترین شکل شکنجه میده
خب سوالی نیست
میا /هه سو: چرا هست
#I fell in love with my friend's brother
#he_𝑠𝑜