ختر مغرور من🥲

ختر مغرور من🥲
پارت 20
( شب )
♡داشتم اماده میشدم لباسی که جیمین داد رو پوشیدم خیلی خوشکل بود یه ارایش غلیظ کردم و موهام رو باز گذاشتم و پایینش رو فر کردم
و رفتم بیرون جیمین هم امده شده بود خیلی خوشکل شده بود
☆خیلی خوشکل شدی عشقم مثل فرشته ها شدی
♡من همیشه فرشته بودم عشقم
☆ارع اینو میدونم پرنسسم
♡خوب بیا دیگه بریم
☆بریم عشقم
(رسیدن به رستوران)
♡واای رستوران اینجا خیلی خوشکله
☆ارع خوشکله مخصوص تو رزرو کردم
♡💗🫠
☆عشقم بیا بشینیم اینجا
♡وواای چه میز خوشکلی هست عین خودت خوشکله
☆ عشقم زیبایی منو میزنی به پای میز واقعا که
♡ولی این میز از او خوشکل ترع
☆عشقم
♡شوخی کردم هیچکس به خوشکلی تو نیست
☆اینو میدونم بیا غذا سفارش بدیم
♡باشه این دفعه باز به گارسون نگی غذا رو بریزه روم
☆نه عشقم 😂😂
(بعد از غذا )
♡عشقم من میرم دستشویی
☆باشه بالاخره فرصتش رسید
♡رفتم دستشویی از دستشویی که امدم دیدم چند تا خواننده امدم دوروبرم
☆ات من از لحظه ای که دیدمت عاشقت شدم و میخوام تا اخر عمرم با تو زندگی کنم با من ازدواج میکنی
♡یعنی الان باید بگم بلع ارع ارع باهات ازدواج میکنم همه برامون دست زدن جیمین حلقه رو کرد داخل دستم و یه کیس طولانی از لبم رفت
☆شب کلی مست کرده بودیم رفتیم خونه و دوتامون افتادیم رو تخت جیمین پیرهنشو در اورد لباس منو هم در اورد و روم خیمه زد و بعد....( اینجاشو هر جور میخوااین تصور کنین )
(فردا صبح )
♡از خواب بلند شدم تخت غرق خون بود زود جیمین رو بیدار کردم و تخت رو مرتب کردم و رفتیم پایین برای صبحونه
☆سر سفره نشسته بودیم ات موهاش رفت کنار جای مارک هایی که رو گردنش انداخته بودم معلوم شد مامان ات دیدش و یه نگاه پر از معنا بهم انداخت و یهو گفت
مامان ات: دخترم این حلقه ازدواج هست دستت
♡ارع مامان دیشب جیمین بهم پیشنهاد داد
مامان ات: مبارک باشه فهمیدم این مارک های روی گردنت چیع
♡چی چی مامان من میرم دست شویی
مامان ات: بشین نمیخواد خجالت بکشی
☆از خجالت دوتامون قرمز شده بودیم هردفعه مامان ات مچمون رو میگیره 🙄🫣
(یک ماه بعد )
♡جلوی اینه وایساده بودم جیمین داشت موهام رو صاف میکرد که یهو از حال رفتم
☆عشقم عشقم ات بیدار شو
♡چشام رو باز کردم داخل بیمارستان بود دکتر امد
☆اقای دکتر ات چش شده
دکتر: تبریک میگم شما حامله هستید
♡چی
☆چی اخ جوون واای خیلی خوشحالم من بابا شدم
♡وااای عشقم من الان مامان شدم باورم نمیشه 😇🙂
......