گروگان (پارت ۵)

گروگان (پارت ۵)
ا.ت ویو
بعد پوشیدن اون لبا‌سا رفتم طبقه پایین جیهوپ هم یه لباس دقیقا مثل لباس من پوشیده بود امد جلوتر و دستمو گرفت منو برد حیاط پشتی تیکه های چوبی که هم اندازه و مثل هم بودن و سطل های رنگ و چند تا طناب توجهمو جلب کردن
& خب بریم سراغ ساخت خونه
* ها ...... چی
& مگه دلت ،میخواست یه خونه درختی درست کنی
* چرا
& خب درست میکنیم
نمیدونستم چی بگم واقعا خوشحال بودم کل روز باهم مشغول مشغول ساخت اون خونه بودیم هنوز کامل کشده بود ولی ما خسته بودیم آمدیم داخل تا استراحت کنیم که یک دفعه سوجین امد
یوجین دختر عمو جیهوپ هست جیهوپ ازش متنفره یوجین دختره خودخواه و حسودی و خودشو به جیهوپ می‌چسبونه و میگه که دوست دختر جیهوپه ولی نیست
جیهوپ تا سوجین رو دید منو بغل کرد از این کارش شوکه شدم
سوجین . وای خدا عشقم واسه من داری خونه درختی درست میکنی مرسییی
& الکی به خودت نگیر واسه ا.ت درست کردم راستی دفعه اخرت باشه بهم میگی عشقم من خودم دوست دختر دارم
سوجین اونجا رو ترک کرد بعد از رفتنش میخواستم از بغل حیهوپ دربیام ولی نمیزاشت
* ر.....رئیس میشه منو ول کنید
& اولا به من بگو جیهوپ دوما نه نمیشه