پارت ۳۳فصل دوم

پارت ۳۳فصل دوم

کوک: ات تو حالت خوبه؟ ناراحتی

ات: چرا باید ناراحت باشم اتفاقا خیلی هم عالیم چون تو زنده ای و الان پیشمی(لبخند)

الورا: کوک یه لبخند ملیح و عاشقانه زد اومد نشست کنار ات و یه بوسه عاشقانه روی لبش گذاشت اتم داشت همراهی میکرد بعد ۵مین همو ول کردن

کوک: نمیدونی چقدر دلم برات تنگ شده بود برای بغلت برای عطرت برای لبات خوشحالم که الان پیشتم

ات: کوک عاشقتم

کوک: منم دیوونتم حالا خانم جئون برای زندگی عالی و جدید اماده ای؟

ات: معلومه

پنج روز بعد

بورام: مامانننن ماماننن

ات: چی شده دخترم؟

بورام: مامان زیپ لباس عروسم بسته نمیشه ارایشمم بد شده این چه ارایشگریههه

ات: وای بورام آروم باش بده من ارایشتو درست میکنم لباستم میدم اجوما دو دیقه ای یکم گشادش میکنه

بورام: مامان لوکا کجاس ۲ ساعت دیگه عقده ها

ات: میشه آروم باشی بورام ۲ ساعت مونده همش میرسیم لوکا هم با باباته توی راهه

۵ مین بعد

ات: خب خب دخترم مثل ماه شدی

بورام: مرسی مامان قشنگم

نانسی: مامان لوکا و بابا اینا اومدن

ات: اوکی باشه دخترم تو برو پیش بکهیون خودت و نوم خسته نشید

نانسی: باشه مامان

ات: خب دخترم آماده ای؟ بریم؟

بورام:....